چکیده:
در دیدگاه شناختی طرحوارههای ناسازگار اولیه از بنیادیترین مولفههای شناختی محسوب شده، حتی گاهی اوقات پیش از آنکه کودک زبان را بیاموزد، شکل میگیرد (طرحوارههای پیش کلامی) و اغلب نفوذ خود را بر سیستم پردازش اطلاعات در زیر آستانه هوشیاری اعمال میکند و حالتی خودآیند دارد. این ارتباط به حدی است که درمانگران معتقدند در زمان فعال شدن طرحوارههای ناسازگار، فنون فراشناختی میتواند با آنها مقابله کند و فرد یاد میگیرد با بحث و استدلال شناختی با حالات هیجانی خود مقابله کرده، از تحریف اطلاعات محیط توسط طرحوارهها جلوگیری کند. مطالعه حاضر به دنبال بررسی ارتباط بین انواع طرحوارههای ناسازگار اولیه و حالات فراشناختی است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی رابطه بین طرحوارههای ناسازگار اولیه و حالات فراشناختی در دانشآموزان مقطع سوم راهنمایی و دبیرستان شهر اصفهان و مقایسه آن در دختران و پسران بود. در این راستا، از جامعه آماری دانشآموزان مقطع سوم راهنمایی و اول و دوم دبیرستان شهر اصفهان، تعداد 100 دانشآموز (50 دختر و 50 پسر) با دامنه سنی 14 تا 18 سال به روش تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه فراشناخت حالتی دانشآموزان (اونیل و عابدی، 1996) و پرسشنامه طرحوارههای یانگ (فرم 205 مادهای، 2007) راتکمیل نمودند. تحلیل یافتهها نشان داد که نمره کل طرحوارههای ناسازگار اولیه رابطه منفی و معناداری (05/0>P، 22/0-= R) با نمره کل مولفههای فراشناختی دانشآموزان دارد. تحلیل رگرسیون چند متغیره به تفکیک خرده مقیاسهای طرحوارهها نشان داد که از بین 16 طرحواره موجود، طرحوارههای شکست (004/0>P، 40/0-= R) در دختران و بازداری هیجانی (002/0>P، 42/0-= R) در پسران، همبستگی معناداری با نمره کل فراشناخت دارد. بر اساس یافتههای فوق به نظر میرسد که دانشآموزان دختر با فعال شدن طرحوارهی شکست که منجر به باور فرد به شکست خورده بودن و گریز ناپذیر بودن شکست در فرد منجر میشود و نیز پسرانی که از فعال شدن طرحواره بازداری هیجانی که به موجب آن فرد به بازداری افراطی از اعمال و احساسات به منظور اجتناب از طرد و احساس شرمندگی میپردازد، رنج میبرند، با نقص بیشتر در فرایندهای فراشناختی روبهروخواهند بود.
خلاصه ماشینی:
"السن 11 (1998) نیز در پژوهشی با استفاده از آزمون تصایر پیچیده ری- اوستریت به این نتیجه دست Doyle Barkley McInnes etal selective attention Kewley Nielsen etal Rey- Osterrieth Shin etal Lipowska Seidman etal Olsen یافت که عملکرد کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی در هر سه شرایط ترسیم از روی شکل، ترسیم از حفظ و ترسیم از حفظ با تأخیر از کودکان عادی ضعیفتر است.
همینطور، پژوهش سیدمن و همکاران 1 (2001) با استفاده از آزمون تصاویر پیچیده ری- اوستریث نشان میدهد کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی از توانایی سازماندهی ادراکی و الگوی ترسیمی سطح پایینتری برخوردار بوده، در صورت داشتن همبودی با اختلال یادگیری توانایی ترسیم از روی شکل و الگوی ترسیمی ضعیفتر نیز میگردد.
نتایج موجود در جدول شماره 2 نشان میدهد تفاوت مشاهده شده بین میانگین الگوی ترسیمی دانشآموزان با و بدون اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی در هر دو مرحله (ترسیم از روی شکل و ترسیم از حفظ) از لحاظ آماری معنادار است (34/3= t و 21/5 = t در سطح 05/0)، یعنی الگوی ترسیمی دانشآموزان دچار اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی از الگوی ترسیمی دانشآموزان عادی متفاوت است.
نتایج موجود در جدول شماره 2 نشان میدهد تفاوت مشاهده شده بین میانگین نمره توانایی سازماندهی دیداری– فضایی دانشآموزان با و بدون اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی در مرحله ترسیم از روی شکل از لحاظ آماری معنادار است (13/2= t در سطح 05/0)؛ یعنی توانایی سازماندهی دیداری– فضایی دانشآموزان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی از توانایی سازمان دهی دیداری– فضایی دانشآموزان عادی متفاوت است."