چکیده:
مفهوم سرمایه اجتماعی (social capital) شامل سرمایه و منابع حاصل از نهادها، روابط و هنجارهایی است که کنش متقابل اجتماعی جامعه را به لحاظ کمی و کیفی شکل میدهند. این مفهوم به دلیل ماهیت و محتوای خود میتواند در تحلیلهای نظری در حوزههای مختلف به کار گرفته شود که یکی از آنها، حوزه، آسیبهای اجتماعی است به لحاظ ماهیت پیچیده آسیبهای اجتماعی، سرمایه اجتماعی بهعنوان ابزاری اساسی قابلیت و کارآیی بالایی در تعیین و تشریح مسائل اجتماعی از جمله آسیبهای اجتماعی دارد. با توجه به تأثیرات متقابل سرمایه اجتماعی با مسائل گوناگون جامعه و به ویژه آسیبهای اجتماعی و نحوه حضور آنها در زندگی کنشگران اجتماعی، در این مطالعه ابتدا تعریفی از سرمایه اجتماعی ارائه شده است، سپس رابطه آسیبهای اجتماعی با سرمایه اجتماعی با استناد به نتایج تحقیقات انجام گرفته مورد بحث قرار گرفته است.
The concept of social capital includes the capital and the sources of the
institutions, the relations and the norms that show the quantity and quality of
social interactions in a society. Due to its nature and content, this concept can
be used in theoretical analysis in different fields that the field of social
deviances is one of them. Based on the complex nature of the social deviances,
social capital as a basic device has a high capability to determine and interpret
the social problems such as social deviances. Concerning the reciprocal
influences of the social capital and the various problems of the society
especially the social deviances and the method of their presence in the lives of
the social actors, this study offers a definition of the social capital and
discusses the relationship between the social deviances and the social capital
regarding the research results.
خلاصه ماشینی:
"در فرایند توسعه اجتماعی میزان عضویت افراد در گروههای اجتماعی رسمی و غیررسمی مختلف افزایش مییابد و آمادگی فرد برای برقراری ارتباط بیشتر میشود و به این ترتیب اعتماد اجتماعی متقابل تعمیم میپذیرد در واقع میتوان گفت که به همین دلیل است که عمدهترین مسئله نظم اجتماعی برای جامعهشناسان کلاسیک، اعتماد و همبستگی اجتماعی است، زیرا بدون آنها پایداری نظم اجتماعی ممکن نیست(چلبی، 1375: 12).
افزایش جرم و جنایت، خودکشی، الکلیسم، مصرف موادمخدر و فرزندان نامشروع از یکسو و کاهش مشارکتهای مدنی و کاهش اعتماد از سوی دیگر نتیجه زوال و از نشانههای فروپاشی بزرگ به زعم فوکویاما میباشد(همان) به نظر «پاتنام» شبکههای مشارکت یکی از اشکال فردی سرمایه اجتماعی میباشند و هر چه این شبکهها در جامعهای متراکمتر باشند احتمال همکاری شهروندان در جهت منافع متقابل بیشتر است.
بنابراین بر اساس این دیدگاه میتوان گفت در صورت وجود سرمایه اجتماعی مثبت و روابط گرم متقابل و اعتماد کافی بین اعضای جامعه افراد در اغلب موارد مرتکب جرم نمیشوند، به خاطر آنکه با انجام دادن آن شبکه روابط خود را از دست داده و از طرف کسانی که با آنها رابطه داشتند طرد میشوند و این فرایند هزینه زیادی برای آنها خواهد داشت و ارتکاب جرم به صرفه نخواهد بود.
عناصر سرمایه اجتماعی کمی(مشارکت مدنی) تعداد سازمانهای داوطلبانه تعداد اعضای گروه ها و سازمانها کیفی(انسجام اجتماعی) همبستگی درون گروهی همبستگی بین گروهی شکل (3): عناصر سرمایه اجتماعی «امیر کافی» در مطالعه خود نشان میدهد که بیاعتمادی تأثیر موثر و کاهندهای بر روابط اجتماعی و پیوند اجتماعی دارد و این امر زمینه مناسبی برای انزوای اجتماعی افراد فراهم میآورد."