چکیده:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش عوامل اجتماعی در گرایش به جرم زنان زندان شهر تبریز در سال 1388 پرداخته شد. مطالعه حاضر با بهرهگیری ازنظریههای کنترل هیرشی، مهار، خنثیسازی دیوید ماتزا، همنشینی افتراقی ساترلند، آنومی پارسونز، بیسازمانی اجتماعی تدوین شده است. روش پژوهش حاضر بهصورت غیر آزمایشی و از نوع علمی – مقایسهای است. جامعه آماری شامل 100 نفر زنان زندانی موجود در زندان شهر تبریز و 100 نفر زنان عادی شهر تبریز است. حجم نمونه 50 نفر از زنان زندانی موجود در زندان شهر تبریز و 50 نفر از زنان عادی شهر تبریز و شیوه نمونهگیری، نمونهگیری تصادفی میباشد. اعتبار پرسشنامه از طریق اعتبار محتوایی و جهت سنجش پایایی پرسشنامه نیز از تکنیک آلفای کرونباخ استفاده شدکه برای همه متغیرها بالای 7/0 به دست آمد و پرسشنامه دارای اعتبار و پایایی قابل قبولی میباشد. براساس چارچوب نظری مورد استفاده و نتایج به دست آمده از آزمون t-test مستقل برای فرضیههایی بین میزان تقید مذهبی، نابهنجاری رفتاری دوستان، نابهنجاری رفتاری خانواده زنان زندانی و عادی تفاوت معنیدار وجود دارد. ولی بین نحوه کنترل خانواده زنان زندانی و عادی تفاوتی وجود ندارد. در واقع، از بین عوامل اجتماعی تاثیرگذار در گرایش به جرم زنان زندان تبریز، پایین بودن تقید مذهبی و بالا بودن نابهنجاری رفتاری دوستان و نابهنجاری رفتاری خانواده نقش به سزایی داشته اند.
The present study aims at investigation the role of social factors in the tendency of women to crime in Tabriz prison in 1388. The theories used in this study are: Hirsch's control, David Matzo's inhibition and neutralization, Sutherland's differential companion, Parsonez's Anomy and social non organizational.
The method of the study is non experimental and comparative. The participants are 50 women in Tabriz prison and 50 normal women out of prison which are chosen by random sampling. The validity of the study is determined by content validity and the reliability was estimated by Cronbach's alpha is more than 0.7 for all of the variables. The obtained results from dependant t-test revealed that, there is a significant difference between religious adherence, behavioral disorders' of friends and behavioral disorders' of family of women in the prison and normal women of the city. But there is no difference in family control methods of women in the prison or in the city. Generally it can be concluded that among the most effective social factors, low religious adherence, high behavioral disorders of friends and family are significant in the tendency of women to crime.
خلاصه ماشینی:
"همچنین میتوان گفت که روشهای خنثیسازی فرد و بی اعتنا ساختن او نسبت به قوانین و اعتقادهای سنتی جوامع که با شنیدن مطالبی بر ضد قوانین و مشاهده مکرر بزهکاری همراه است و نیز تحت تأثیر توجیه بزهکاران درباره بزهکاری قرار گرفتن و پذیرفتن مطالبی چون «کارهایی که مردم بزه میدانند، به کسی آسیبی نمیرساند» و «نیروهای انتظامی به همه بدگماناند» راه را برای بزهکاری کسانی که با این قبیل بزهکاران پیوند اجتماعی مییابند، یعنی فرزندان، اقوام و دوستان آنها یا کسانی که با آنها در یک ساختمان یا یک محله زندگی میکنند، یا بر اثر کسب و کار و تحصیل با آنها تماس پیدا میکنند، هموار میکند(همان).
جدول شماره (2): شاخصهای توصیفی و نتایج آزمون t برای مقایسه میانگین متغیر کنترل خانواده بر اساس گروه شاخصهای متغیر تعداد میانگین درجات آزادی نسبت t سطح معنیداری کنترل خانواده زنان عادی 50 4 41/96 29/1 19/0 زنان زندانی 50 6/3 جدول شماره (2) بیانگر شاخصهای توصیفی و نتایج آزمون t مستقل برای مقایسه میانگین متغیر کنترل خانواده در دو گروه زنان عادی و زندانی شهر تبریز است که نشان میدهد که تفاوت میانگینهای دو گروه در سطح (19/0) معنادار نیست و کنترل خانواده در بین زنان عادی و زندانی تفاوت معناداری ندارد؛ بنابراین، فرضیه تحقیق رد میشود و میتوان نتیجه گرفت که میزان کنترل خانواده در گرایش به رفتارهای نابهنجارانه زنان زندانی زندان تبریز نقش نداشته است."