چکیده:
شناخت سبک های نگارشی، شیوه جدیدی است که در عصر حاضر ابتدا در عرصه ادبیات فارسی رخ نمود و سپس به دیگر دانش ها نیز راه یافت. محمد جعفر الکتانی - دانشمند معاصر اهل سنت - نخستین کسی است که به سبک شناسی کتب حدیثی پرداخت و کتاب الرساله المستطرفه ره آورد این پژوهش ماندگار اوست. دانشیان شیعی نیز چند صباحی است که به این شیوه رو کرده اند. از فواید سبک شناسی آن است که پژوهش گران با سبک نگارشی نویسندگان آشنا شده و پژوهش های خود را هدفمند دنبال می کنند. ضمن آن که در احیای برخی از سبک های پیشینیان نیز می توانند گام بردارند.
پژوهش حاضر تلاشی است کوچک در شناساندن سه سبک نگارشی مولفی بزرگ. آثار حدیثی شیخ بهایی نشان از جایگاه بلند او در عرصه حدیث پژوهی دارد. این نوشتار بر آن است تا سبک حدیث نگاری وی را در سه کتاب الاربعون حدیثا، الحبل المتین و مفتاح الفلاح بررسی کند.
Styles of writing، is a new method recently developed in Persian literature، and gradually found its way into other knowledge domains. Muhammad Jafar al-Kattani - contemporary Sunni scholar - was the first person who dealt with style analysis of hadith books. The book al-Risala al-Mustatrafih is a gift of this lasting research study. Shi`a scholars have recently got this way. One of the benefits of style analysis is that researchers got familiar with writing styles of writers and do their research with determination and also restore some of the styles of the past. This is a small effort to introduce three writing styles of the great author Sheikh Baha'i. His hadith writings indicate his high rank in the field of hadith studies. The author of the present paper tries to make a review of the style of hadith writing in Sheikh Baha'i’s three books: al-Arba`un Hadith (Forty Hadith)، al-Habl al-Matin، and Miftah al-Falah (Key to Salvation)
خلاصه ماشینی:
"و بعض المحدثین لایطلق اسم الحدیث إلا علی ما کان عن المعصوم علیه السلام ؛ حدیث، کلام و سخن مخصوص و ویژهای است که نقل شده از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم یا امام علیه السلام یا از یکی از اصحاب<FootNote No="65" Text=" «صحابی» کسی است که پیغمبر ( را ملاقات و دیدار کرد و به آن حضرت ایمان آورده و در حال ایمان و اسلام از دنیا رفته باشد (جبعی عاملی(شهید ثانی)، 1408 ق، ص339).
شیخ بهایی این بخش از حدیث را اینگونه شرح کرده است: مقصود از «مما یحتاجون إلیه فی أمر دینهم»؛ از احادیثی که مورد نیاز در امور دینی آنان باشد، آن گونه احادیثی است که نیاز دینی محض به سوی آنها فرا خواند؛ همانند احادیثی که دربارة برخی از اعتقادات، اعمال و احکام شرعی و فقهی است، نه هر گونه احادیثی که دربارة امور دنیوی صادر شده باشد مانند احادیثی که دربارة گسترش روزی، دفع موانع و رفع آنها باشد چه اینکه به اینگونه احادیث نیاز دینی نبوده و صرفا هدف، دنیوی است.
اگرچه نگاه نویسنده شرح حدیث نیست، اما به تبع مشکلاتی که در سر راه فهم روایات پیش میآید، او لازم دیده که بخشی از آنها را تبیین کند، چنانچه در توصیف اثرش مینویسد: این کتاب خلاصهای از روایات راویان شیعه را در بر دارد که با اسنادی صحیح از معصومان گزارش شده است.
شیخ بهاءالدین در شرح احادیث به این نکته توجه داشته است و سعی کرده تا بعضی از واژگان را توصیف کند؛ برای نمونه، او واژگانی همچون الاسدال،<FootNote No="97" Text=" ص 52."