خلاصه ماشینی:
(Vii در عین حال لیچ در همین مقدمهی کتاب متذکر میشود که فیلمهای انتخاب شده را نباید صرفا«ضمائمی»اضافه بر یک متن مقدماتی کلاسیک فلسفه به شمار آورد و اشاره میکند که در اینجا تحلیل فیلمها و مسائل فلسفی طرح شده کاملا با یکدیگر عجین شدهاند(همان).
ساختار هر فصل به گونهای طرحریزی شده است که سه بند ابتدایی آن به طرح اجمالی مبحث موردنظر،سطوح و اشکال مختلف،و پیشینهی آن اختصاص دارد و شمایی کلی از طرح داستانی فیلم یا فیلمهای موردنظر نیز ارائه میدهد.
و نهایتات فصل هشتم نیز به مسأله معنا و غایت زندگی و پاسخ فیلسوفان اگزیستانسیالیست به این مسأله اختصاص دارد و در این راه سه فیلم مهر هفتم،جنایت و جنحه و ترک لاسوگاس را مورد تحلیل قرار میدهد.
قاعدتا طرح آموزش فلسفه از طریق فیلم نیز پیرو چنین دیدگاهی شکل گرفته است-البته به اضافهی نوعی دیدگاه تودهگرا (Populist) که سعی دارد فلسفه را از فضای به اصطلاح انتزاعی و محدود خود جدا سازد و آن را به مسأله ملموس زندگی مردم بدل سازد.
مثلا در فصل مربوط به فلسفهی اخلاق نیز عملا شاهد آن هستیم که لیچ دیدگاههای مختلف در زمینهی فلسفهی اخلاق را شرح میدهد و سپس در فیلمها به دنبال گفتوگوهای موردی و دیدگاههای کلی شخصیتهایی است که بتوان آنها را به نوعی نمایندهی چنین دیدگاهی در فیلم به شمار آورد؛یا در فصل مربوط به اگزیستانسیالیسم باز هم روش کار در اساس،یافتن اعمالی است که بیانگر دیدگاه یا پاسخ شخصیتها در برابر پرسش از معنای زندگی باشد؛پرسشی که کل فلسفهی اگزیستانسیالیسم بدان اختصاص یافته است.