خلاصه ماشینی:
حتی سینماگران نامداری چون آندرهی تارکوفسکی،اساسا سینما را پیکرسازی در زمان دانسته و آلن رنه نیز سینمای خود را بر پرسشپذیری خاطره استوار ساخته و از این طریق به فرمهای بسیار بدیع روایتی دست یافتهاند.
تصویر خالی شدن زیر پای مرد در صحنه اعدام که طناب دار به دور گردنش است، درحالیکه آویخته میشود و سپس تیراژ پایانی به نمایش در میآید تماشاگر به یک آن،درمییابد تمام آنچه دیده،ذهنیات مرد در چند ثانیه بوده است.
فیلمساز دنیای ذهنی مرد و دنیای واقعی اطراف را کاملا در ادامه یکدیگر آورده و افکار مرد،در چند ثانیه بخش عمدهای از زمان فیلم را به خود اختصاص داده است.
سینما (به تصویر صفحه مراجعه شود) Time Code ساختهی مایک فیگیس پستمدرن حتی به این نیز بسنده نمیکند و برخلاف سینمای مدرن که از این جریان غالبا در سینمای روشنفکرانه و خاص استفاده میبرد،از آن،در جهت جذابیتآفرینی برای مخاطبان بهره بسیار میگیرد.
این فیلم را میتوان به نوعی سرآغاز دورهی جدیدی در تجربهگری با زمان در سینما تلقی کرد،فیلمی تجربی که با بهرهگیری از امکانات فنآورانه،به فرم بیانی جدیدی دست یافته است.
مدت زمان نمایش فیلم با زمان واقعی تطبیق میکند؛البته این ویژگی در فیلم دیگری که چند سال قبل ساخته شده بود با نام Nick of time 12 نیز وجود دارد،اما در Time Code بهصورت یک ساختار بیانی و شیوهی تازهای در روایت درآمده است که کاملا بیسابقه است.
اما آنچه فیلم را از نوعی بیانیهسازی نجات میدهد جزئیات است و از این نظر از نمونههای دیگر جنبش نئورئالیسم پیشی میگیرد و کشمکشهای دراماتیک را به حد اقل میرساند.