خلاصه ماشینی:
"پاک زبانی در بیان کسروی عبارت بود از زدودن کلیهء واژهها و اصطلاحات تازی از زبان فارسی،شکی نیست که این مسئله از آنجا در خور اهمیت و توجه است که فرهنگ اسلامی-ایرانی،آمیخته است با زبان و ادبیات عرب،از این رو هر گونه کوششی برای منزوی کردن و متروک ساختن ادبیات عرب،بهره گیری نسلهای بعدی را از متون و آثار گذشتگان و منابع و مآخذ فرهنگی و مذهبی دشوار و بلکه غیر ممکن میسازد و از این جهت زمینهء مساعدی برای مسخ و تحریف مکتب بوجود میآورد،لذا سید جمال الدین اسد آبادی در این باره میگوید: «هر ملتی که زبان خود را فراموش کند،تاریخ خود را گم کرده و عظمت خویش را از دست داده و برای همیشه در بندگی و اسارت باقی خواهد ماند»13 کسروی آشنای به مفاهیم مذهبی و ذخایر فرهنگی و ادبی بود و از باب اینکه «چو دزدی با چراغ آید گزیدهتر برد کالا» ضربهء کاریتری از دیگران میتوانست وارد کند،کتابسوزی او یک حرکت ضد فرهنگی جنون آمیز بود،خود او میگوید:«من آشکارا میگویم بسیاری از کتابهایی که نزد دیگران ارجمند است،ما آن را به آتش میاندازیم اینک کتابهای روی میز چیده شده،در میان آنها گلستان و بوستان سعدی،دیوان حافظ و مفاتیح الجنان و مانند اینها هست و همهء اینها در خور آتش است»14!!
15 کسروی و مصلحان مسلمان از این رو او با اصلاح دینی و مصلحان اسلامی و انقلابی به شدت مخالف بود و میگفت شعار باز گرداندن اسلام به گوهر نخستین خود،بیمعنی است و اگر کسی بگوید:«کوه را بردارم و کنار بگذرام این گفته چندان دروغ و گزافه آمیز نخواهد بود تا گفتهء اینان(دین را به اصل خویش برگردانیم،این بهانه (برگرداندن اسلام به اصل خود)یک تاریخچهای دارد، و آن اینکه از زمان سید جمال الدین اسد آبادی و شیخ محمد(عبده)مفتی مصر،یک عنوان«اصلاح دین»بمیان آمده و نتیجه آن شده که کسانی که از ملایان،به چنان آرزویی افتاده و به کوششهایی، کوششهای بینتیجهای برخاستهاند،و بسیاری هم تنها به آرزوی آن بس کرده و عنوان«مصلح»را بخود بستهاند بیآنکه بکاری پردازند»16 به همین جهت سید عبد الرحمن کواکبی را به سبب اینکه برای اصلاح جامعهء اسلامی در فکر پدید آوردن مؤتمر(کنگره)اسلامی بوده است مورد سرزنش قرار میدهد»17."