خلاصه ماشینی:
"در باب اول کتاب گرانقدر اصول کافی در دو اثر ارزشمند غزالی:معیار العلم و میزان العمل و در فلسفهء فارابی و ابن سینا و سهروردی و ملاصدرا و در تمهیدات عین القضاة همدانی و در آثار تنی چند از دیگر حکیمان و عارفان ربانی و نیز در سراسر کتاب مستطاب مثنوی مولوی و منطق الطیر عطار و ناصر خسرو و همچنین حافظ و سعدی و فردوسی،به مفاهیم گونه گونی از عقل و تقسیم بندی عقول و نکته یابی از«خرد»بر میخوریم که هر یک از آنها در جای خود نه تنها میتواند راهنمای درک مسائل مختلف هستی و فهم رازهای گوناگون زندگی باشد،بلکه خود بیانگر یا نمایشگر درجات و مراتب نبوغ فکری و ذهنی آدمی و هنر او در بیان این معانی است و آگاهی از آنها ما را از کلی بافی در معقولات و ساده انگاری یا یکسو نگری در معنویات باز میدارد و مانع آن میشود که همهء مظاهر حیات و پدیدههای هستی را با آنهمه تفاوت درجات،بسادگی و خامی از پشت یک عینک ببینیم و زود و آسان در امور معقول داوری کنیم و از همه بدتر اینکه خود را عقل کل بپنداریم و«عقلا را برخلاف عقل»ببینیم!"