چکیده:
در راس تشکیلات دیوانی دوره آغازین حکومت صفوی مقام «وکیل نفس نفیس همایون» قرار داشت که بعد از شاه، عالیترین مقام در این دوره بهشمار میآمد. از دوره سلطنت شاه اسماعیل یکم تا شاه عباس یکم، مقام وکیل، که بهعنوان نایبالسلطنه دارای اختیارات وسیع و فوقالعادهای بود، نیروی رقیب و معارضی چون گروههای قزلباش را رویاروی خود میدید که منصب قورچی باشی در اختیار آنان بود. در دوره سلطنت شاه عباس، عنوان اعتمادالدوله که برای وزیر اعظم بهکار میرفت، عملا جایگزین مقام وکیل شده بود و دو تن از برجستهترین دارندگان این مقام، میرزا حاتمبیگ اردوبادی و پسرش طالبخان بودند. هدف از نگارش این مقاله علاوه بر تبیین چگونگی چالش فراروی مقام اعتمادالدوله، که همانا ستیزه و رقابت عنصر نظامی بود، معرفی خاستگاه اجتماعی خاندان اردوبادی، بهویژه خواجه میرزا حاتمبیگ اردوبادی و فرزندش طالبخان، وزرای اعظم شاه عباس یکم و کارنامه فعالیتهای این پدر و پسر طی سه دهه مسئولیت آنان است. مهمترین نتیجه حاصل از این تحقیق را میتوان شناخت دو تن از رجال مهم سیاسی- اجتماعی دوره سلطنت شاه عباس یکم دانست که درباره آنان تاکنون مقالهای مستقل نگارش نیافته است. بهعلاوه، این مقاله میتواند نقش و پیشینه این دو وزیر اعظم تاریخ ایران را بهعنوان ادبیات تحقیق درباره صدر اعظمهای ایران فراهم آورد
خلاصه ماشینی:
"تاریخ ایران دو وزیر ناشناختۀ عصر صفوی؛ خواجه میرزا حاتمبیگ و میرزا طالبخان اردوبادی دکتر فریدون شایسته دانشگاه پیام نور رشت مقدمه در رأس تشکیلات دیوانی دورۀ آغازین حکومت صفوی مقام «وکیل نفس نفیس همایون» قرار داشت که بعد از شاه، عالیترین مقام در این دوره بهشمار میآمد.
هدف از نگارش این مقاله علاوه بر تبیین چگونگی چالش فراروی مقام اعتمادالدوله، که همانا ستیزه و رقابت عنصر نظامی بود، معرفی خاستگاه اجتماعی خاندان اردوبادی، بهویژه خواجه میرزا حاتمبیگ اردوبادی و فرزندش طالبخان، وزرای اعظم شاه عباس یکم و کارنامۀ فعالیتهای این پدر و پسر طی سه دهه مسئولیت آنان است.
» (حسینی، همان:۶۶) با توجه به خاستگاه اجتماعی میرزا طالبخان و داوری منابع دورۀ صفوی دربارۀ وی، میباید آن دسته از دیدگاههایی را که وزیر اعظم را به ارتکاب امور ناشایست متهم کردهاند مردود دانست؛ زیرا وی طی نامهای که به استاد و معلمش، میرمحمدحسین حسینی تفرشی، نوشته علت برکناریاش را از سوی شاه عباس یکم، عدم توفیقش در پیش بردن امور موافق رضای خالق و پادشاه خلایق دانسته است.
(حسینی، همان:۷۱) او در این نامه از علل عدم موفقیتش سخن نگفته ولی شاید بتوان عزل وی را از مقام وزیری اعظم، در راستای اجرای سیاست جدید شاه صفی، مبنی بر وارد کردن نیروهای جدید به ساختار و تشکیلات سیاسی، اداری، اجتماعی و اقتصادی حکومت صفوی قابل پذیرش دانست؛ زیرا در روزگار شاه صفی بود که وزیر خواجهای که مورد حمایت مثلث نیروهای جدید- غلامان خاصه، زنان صیغهای و خواجه سرایان- بود، یعنی ساروتقی، جانشین وی گردید."