چکیده:
هدف این پژوهش، بررسی نقش فرایندهای خودشناختی و پنج عامل بزرگ شخصیت در فضایل اخلاقی بود. 315 دانشجو به این پرسشنامهها پاسخ دادند: خزانه بینالمللی گویههای شخصیت-پنج عامل بزرگ، مقیاس کوتاه خودمهارگری، مقیاس خودشناسی انسجامی، و پرسشنامه فضایل اخلاقی. نتایج پژوهش نشان داد که فضایل با پنج عامل بزرگ شخصیت (برونگردی، توافق، وظیفهشناسی، ثبات هیجانی و تجربهپذیری)، خودمهارگری و خودشناسی انسجامی همبستگی مثبت دارند. توافق و خودشناسی انسجامی، نیرومندترین همبستههای فضایل بودند و وظیفهشناسی ضعیفترین آن. همچنین، نقش واسطهای خودشناسی انسجامی در رابطه شخصیت با فضایل تأیید شد، اما نقش واسطهای خودمهارگری در این رابطه تأیید نشد. این پژوهش نشان داد رابطه برخی رگههای شخصیت با فضایل اخلاقی قویتر از رابطه سایر رگههای شخصیت است. نتایج این پژوهش از این دیدگاه حمایت کرد که خودشناسی نقش میانجی را میان شخصیت و فضایل اخلاقی ایفا میکند.
The present paper seeks to study the role of self-knowledge processes and big five personality traits in moral virtues. 315 university students completed following questionnaires: international personality item pool questionnaire، questionnaire of five big traits، short scale of self-control، the scale of integrative self-knowledge and questionnaire of moral virtues. The research findings show that virtues have positive correlation with big five personality traits (extroversion، agreeableness، conscientiousness، neuroticism and openness to experience) self-control and integrative self-knowledge. Agreeableness and integrative self-knowledge are the strongest and conscientiousness is the weakest correlates of virtues. Furthermore، the intermediary role of integrative self-knowledge in the relationship between personality and virtues is proven but intermediate role of self-control is not proven. The research shows that the relationship between some personality traits and moral virtues are stronger than that of other personality traits. The research findings supports the idea that self-knowledge has intermediary role between personality and moral virtues.
خلاصه ماشینی:
"آنها توانمندیهای خوی را بهعنوان مجموعهای از رگههای روانشناختی قلمداد میکنند که در گسترهای از افکار، احساسات و رفتارها بروز مییابد و موجب بروز فضایل بنیادین اخلاقی میشود (Peterson & Seligman, 2004, p.
وجود رابطه مثبت میان عاملهای شخصیت و خودشناسی انسجامی با فضایل اخلاقی، فرضیه اصلی این پژوهش است.
همچنین در این پژوهش، به پاسخ این پرسش خواهیم پرداخت که آیا شخصیت میتواند از طریق خودشناسی و یا خودمهارگری، تفاوتهای فردی در فضایل اخلاقی را تبیین کند یا نه؟ روش پژوهش الف.
جدول 1: مقایسه مردان و زنان در متغیرهای پژوهش متغیرها میانگین (انحراف معیار) t آلفای کرونباخ دختر پسر فضایل اخلاقی 35/4 (59/0) 27/4 (68/0) 01/1 87/0 خودشناسی انسجامی 69/3 (69/0) 63/3 (64/0) 66/0 81/0 خودمهارگری 38/3 (64/0) 27/3 (64/0) 38/1 80/0 برونگردی 16/3 (73/0) 01/3 (67/0) 65/1 77/0 توافق 99/3 (56/0) 76/3 (56/0) (18/3 76/0 وظیفهشناسی 58/3 (70/0) 56/3 (63/0) 32/0 74/0 ثبات هیجانی 05/3 (70/0) 18/3 (60/0) 60/1 69/0 تجربهپذیری 5/3 (56/0) 55/3 (59/0) 19/0 74/0 (01/0p< ضرایب همبستگی متغیرهای پژوهش در جدول 2 ارائه شده است.
تجربهپذیری **34/0 **36/0 **23/0 **34/0 **30/0 **16/0 *14/0 **01/0> * p05/0> p در ادامه، به بررسی این مسئله میپردازیم که آیا شخصیت میتواند از مسیر خودشناسی و یا خودمهارگری، تفاوتهای فردی در توانمندیهای خوی را تبیین کند یا نه؟ بدین منظور، از یک فن استنباطی به نام رویکرد ضرایب حاصلضرب، معروف به «آزمون سوبل» استفاده کردیم.
129)، و موضوع اخلاق اجتماعی عبارت است از رفتار فرد با دیگران، به نظر میرسد عاملهای شخصیتی توافق و برونگردی، که بعد اجتماعی آنها قوی است، پیشبین قوی برای توانمندیهای خوی (اخلاقی) باشند."