خلاصه ماشینی:
"و این بدان دلیل است که گونهء ادبی فارسی در تاجیکستان کار کرد فعال و رسمی و حیثیت زبان اول را ندارد و نیز به خط لاتین-با شیوهء روسی-نگاشته میشود که این خود سبب شده است که بسیاری از واژههای روسی به گونه مزبور راه یابد و تفاوت بیشتری در میان گونهء ادبی فارسی تاجیکستان و گونههای ادبی فارسی ایران و افغانستان عنوان شود.
این گونه کلمات گاهی از قبیله ایست که مفهوم آن در میان فارسی زبانان پیشینهء تاریخی ندارد و صورت و هیئتی زبانی نیز که معادل آنها باشد،دست و پا نشده است،ولی در گونهء (به تصویر صفحه مراجعه شود) مزبور هستند واژههایی که زبانهای مذکور بر گرفته شدهاند،در حالی که نه تنها مفاهیم و مصادیق آنها به گونهای و بنوعی از سوابق تاریخی و فرهنگی برخوردارند،بلکه صور و اشکال زبانی بسیار موزون و آهنگین نیز در میان فارسی زبانان رایج بوده است ولی عادات اذهان تنبل و اذواق رنجور و آرای عصبی،سبب شده که صور نامبرده کار کرد نداشته باشد،و همان اشکال به وام گرفته شده تداول پیدا کند.
و این حساسیت و واکنش بیجا نیست،زیرا اگر مجموع واژههای دخیل از زبانهای پشتو،اردو،انگلیسی و فرانسه را در آنجا مدنظر قرار دهیم و نیز کاربردهای ساختاری و نحویی را که بر اثر تساهل و بد نگری اسلاف در قلمرو دستور زبان فارسی از عربی و ترکی و در این اواخر از زبانهای خارجه،وارد گونهء رسمی فارسی در افغانستان شده است،توجه کنیم، خواهیم دید که رکن رکین زبان فارسی که آهنگین بودن آن است و جهت موسیقایی آن،بر اثر کاربرد مجموع واژههای دخیل از زبانهای مذکور نمودی ندارد،حال آنکه این نکته که مربوط به مبحث زیبایی شناسی زبان فارسی میشود،اگر مورد بیاعتنایی فارسی زبانان قرار گیرد،اسبابی را فراهم خواهد ساخت که در زمانی،هر چند نه نزدیک،با پیشینهء فرهنگ خود بیگانه و غریب خواهد شد و«قدر سخن گفتن دری»نخواهد دانست و فهم فرهنگ فارسی بر او ثقیل خواهد شد،زیرا که: زشعر دلکش حافظ کسی بود آگاه که لطف طبع و سخن گفتن دری داند (1)."