چکیده:
لئو اشتراوس (1899- 1973) از جمله مهمترین فیلسوفان سیاسی
قرن بیستم است که فلسفه سیاسی او از جامعیت خاصی برخوردار
بوده و همه دورانهای تاریخی کلاسیک، میانه و مدرن را در بر گرفته
است. آراء و اندیشههای وی در فلسفه سیاسی، همواره برای
علاقهمندان به این رشته جذاب و خواندنی بوده است. اشتراوس شرق
شناسی است که هنوز اندیشههای بدیع او در زمینه فلسفه سیاسی
اسلامی برای محققان این عرصه ناشناخته مانده است. مقاله حاضر
اولین نوشتاری است که در صدد است بخشی از اندیشه وی را در باب
«روش شناسی فهم فلسفه سیاسی اسلامی» ارائه نماید. به نظر اشتراوس
وجود پدیده «پنهاننگاری» در فلسفه سیاسی اسلامی باعث شده
تاکنون فهم درستی از آن صورت نگیرد. این پدیده به ما میآموزد که
برای فهم متون سیاسی کلاسیک نمیتوان از رهیافتهای موجود و
مسلط «پیشرفتگرایی» و «تاریخیگرایی» بهره جست، بلکه باید با
روش و شیوه «فهم تاریخی واقعی» پیش رفت.
خلاصه ماشینی:
"این آموزه که کاملا برخاسته از اندیشه سیاسی فارابی است، به اشتراوس کمک کرد تا از یک سو مکاتب رایج و مسلط «پیشرفتگرایی» و «تاریخیگرایی» را به چالش فراخواند و از سوی دیگر روش جدیدی را در فهم فلسفه سیاسی، نه فقط اسلامی بلکه کلاسیک و میانه، ارائه دهد؛ روشی که همواره در تمام تفاسیر فلسفی وی از متون سیاسی کلاسیک و میانه به کار گرفته شد.
وی میگوید: «به خاطر پدیده پنهاننگاری بود که من به خود جرأت دادم تا بگویم فهم ما از فلسفه سیاسی میانه هنوز در سطح واقعا ابتدایی قرار دارد»14 اگر آموزه درست و علمی همانا آموزه پنهانی یا سری است، حق نداریم به دلیل آن که تاکنون با ظاهر عبارات فیلسوفان سیاسی انس گرفتیم مطمئن شویم که آموزه آشکار آنان همان آموزه واقعی آنهاست، بلکه باید روش مخصوصی از مطالعه را برای فهم آموزه پنهاننگاری فرا بگیریم.
بنابراین این سوءال مطرح میشود که چگونه میتوان خود را از تأثیرات فلسفه مدرن رها ساخت و به فهم درست فلسفه میانه دست یافت؟ آیا این مسأله به معنای آن نیست که محقق فلسفه میانه باید از دانش گستردهای که کسب آن غیر ممکن است، برخوردار باشد؟39 اشتراوس در پاسخ اجمالی میگوید: این مسأله به هیچ وجه بدین معنا نیست که محقق فلسفه سیاسی اسلامی باید از دانش کامل درباره همه اندیشههای مهم میانه و مدرن برخوردار باشد، بلکه انسان باید راهها و شیوههایی را برای این مسأله بیابد، شیوههایی که اساسا به تمایز میان رهیافت فلسفه سیاسی اسلامی و مدرن از یک سو و فلسفه سیاسی اسلامی و مسیحی از سوی دیگر بر میگردد."