چکیده:
هر چند زمان زیادی از طرح نظریه گفتمان نمیگذرد، اما در بسیاری از
رشتههای علوم اجتماعی عمومیت یافته است. هدف مقاله حاضر
تبیین نظریه گفتمان در حوزه علوم سیاسی براساس نظریه لاکلا و موف
به نظر آنها گفتمان مجموعهای معنادار از دالهای به هم مرتبط است که
معنای خود را از صورتبندی گفتمانی و در تمایز با گفتمانهای مخالف
به دست آورده. فهم انسان از جهان و عمل او ناشی از گفتمانهاست. در
جامعه پیوسته نزاع گفتمانی یا نزاع برای تفسیر جهان برقرار است و
این نزاع سرنوشت جامعه را تعیین میکند. اما در این نزاع هیچ امر
پیشینی و تعیین کننده وجود ندارد؛ به عبارت دیگر جهان اجتماعی
عرصه امکان و تصادف است؛ چون گفتمانها همراه با اعمال قدرت و
عمل طرد و غیریت سازی به وجود میآیند و از بین میروند، بنابراین
سازههایی ذاتا سیاسی. همچنین لاکلا و موف با استفاده از مفهوم
هژمونی بر بعد سیاسی جامعه تأکید میکنند. به هر حال در نظریه آنها
مفصلبندیهای هژمونیک گفتمانی جامعه را پیش میبرند و فهم ما از
جهان را شکل میدهند.
خلاصه ماشینی:
"اما در این نزاع هیچ امر پیشینی و تعیین کننده وجود ندارد؛ به عبارت دیگر جهان اجتماعی عرصه امکان و تصادف است؛ چون گفتمانها همراه با اعمال قدرت و عمل طرد و غیریت سازی به وجود میآیند و از بین میروند، بنابراین سازههایی ذاتا سیاسی.
یک مفصل بندی هژمونیک برای مدتی جامعه را به طور نسبی تثبیت میکند، اما همواره دورههایی از بحرانهای ارگانیک وجود دارد که در آنها مفصلبندیهای هژمونیک و یا به عبارت بهتر، گفتمانهای مسلط تضعیف شده و در پی آن تعداد فزایندهای از عناصر اجتماعی به دالهای شناور تبدیل میشوند و در معرض گفتمانهای جدید قرار میگیرند.
56 بنابراین در میان دو منطق افراطی که یکی بر هویت تمام و دیگری بر تفاوتهای ناب تأکید میکند؛ دموکراسی باید شامل بازشناسی تکثر تقاضاهای اجتماعی به همراه ضرورت مفصل بندی آنها باشد، اما این مفصل بندی دائما باز تولید میشود و هیچ نقطه توازن نهایی وجود ندارد.
در این نظریه هدف تحقیق برملا کردن ریشه سیاسی گفتمانها و توضیح چگونگی ایجاد گزارههای صدق و کذب است، اما آیا با توجه به این که نمیتوان از چارچوبهای گفتمانی فرار کرد، امکان رسیدن به یک موضع قابل اتکا برای تحقیق وجود دارد؟ آیا محقق میتواند به مانند یک انسان شناس از جامعه فاصله بگیرد و پدیدههای اجتماعی را مطالعه کند، و مسأله دیگر این که اگر حقیقت گفتمانی است حقیقتهای تولید شده توسط محققان چه وضعیتی پیدا میکند و اصولا نقش روشنفکران و متفکران در جامعه چیست؟ در چارچوب نظریه نیز نکات مبهمی وجود دارد؛ مثلا در مورد خصومت و مرزهای سیاسی تعریف دقیقی ارائه نشده است."