چکیده:
در این مقاله به بررسی حکومت از نگاه حضرت امیر علیهالسلام از دو منظر پرداخته
شده است: مبانی نظری حکومت در سیره قولی و سیره عملی. بازخوانی
و بازنگری سیره عملی امام علیهالسلام برای همه ما از آن جهت ضرورت دارد که با
محک سیره امام میتوانیم درباره چند و چون کارکرد زمامداران و کارگزاران
و میزان توفیق جمهوری اسلامی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در انطباق با
آرمانهای حکومت علوی داوری کنیم.
خلاصه ماشینی:
"مردم در دوران پیش از رسالت در دوران جاهلیت به سر میبردند و ارزشهای جاهلی بر آنها حکومت میکرد، این در حالی است که حاکمان پیش از امام علیهالسلام همگی اهل نماز و مسجد بودند و هرگز سخن و رفتاری آشکار که نشان مقابله با دین باشد در آنان دیده نشد، اما تنها بیست سال پس از حکومت حضرت امیر علیهالسلام کسی همچون یزید بن معاویه خود را خلیفه مسلمانان نامید که علنا در حضور اسرای اهل بیت علیهالسلام به اشعار ابن زبعری استشهاد کرد که: لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء ولا وحی نزل21 هاشم با پادشاهی بازی کرده است و هیچ خبری (از آسمان) نیامده و هیچ وحیای نازل نشده است.
امامت، مقامی شأنی از آن جا که امامت از نگاه امیر مؤمنان علیهالسلام مبتنی بر اصل شایستگی است، فرد حائز این شرایط، امام است حتی اگر امامت او به سبب موانعی به فعلیت نرسد؛ به عبارت دیگر منصب شأنی امامت برای ائمه اهل بیت علیهالسلام به عنوان تنها مصادیق برخوردار از شرایط پیشین در هر حال ثابت و قطعی است؛ حتی اگر در خانه نشسته و سالها از صحنه سیاست کنار گذاشته شوند.
مقایسهای کوتاه میان حکومت کوتاه حضرت امیر علیهالسلام با سایر حکومتها نشان میدهد که امام علیهالسلام به عنوان نماینده و نماد دین تمام تلاش خود را برای حاکمیت عدالت در این سه حوزه به کار بسته است."