خلاصه ماشینی:
"بنگاههای دلالی باید هر کدام از این محصولات را به طور جداگانه بفروشند، زیرا قوانین مرسوم فعالیتهای اقتصادی که بنگاهها بر اساس آنها معامله میکنند، آنان را از انبار کردن، روی هم انباشتن یا عملآوری اجناس مشتریهایشان باز میدارد.
زیرا که این مصرفکنندگان قادر به خرید تمام یک محمولهی کالا نیستند، و تعداد زیاد معاملات کوچک هم باعث به هدر رفتن نیروی کار میشود، هر چند دلالها در شرایطی که بازار کساد است ممکن است با خردهفروشها نیز معامله کنند.
مانع دیگر در برابر ظهور کارهای گستردهتر در بازار محصولات ناتوانی نسبی دلالها در پیدا کردن تولیدکنندگان جدید است، زیرا حد بالای حجم معاملات علاف تابعی از تعداد تولیدکنندگانی است که برای او جنس میآورند.
فراگیر بودن این موانع ساختاری و میزانی از آنها که عملا در هر جنبه از فعالیت تجاری وجود دارد، به شدت رفتار ابتکاری در جهت کسب رقابتی مفید و یا هر آن چه را که در توسعهی کلی بازار فروش مؤثر است، مهار میکند.
افزون بر این فشاری که از سوی مؤسسات اجتماعی و سیاسی «غیر اقتصادی» بر فعالیتهای تجاری وارد میشود، همان طور که قبلا توضیح داده شد، احتمال وجود تغییرات توسعه دهندهی بازار فروش را هر چه بیشتر کاهش میدهد.
Schumpeter, Theory of Economic Development, (Galaxy Books, New york: Oxsford University Press, 1961).
Rudolph, the Modernity of Tradition (Chicago, The University Press of Chicago, 1967), and the Articles in “Post- Traditional Societies”, Daedalus, (Winter, 1973).
J. Rotblat, “Social Organization and Development in an Iranian Provincial Bazaar”, Economic Development and Cultural Change, ForthComing.
G. Baer, “The Administrative, Economic and Social Functions of Turkish Guilds”, Internatoinal Journal of Middle Eastern Studies, 1 (1970), PP."