چکیده:
یکی از مهمترین مقاطع تاریخ معاصر ایران که نتیجه تلاشهای سیاسی ـ اجتماعی ملت پس
از شهریور 1320 است، دوره نهضت ملی میباشد. دستاورد تلاشهای مردم در این دوره به
همان میزان که بسیار بزرگ و با اهمیت بود، به آسانی نیز از دست رفت. شناخت عوامل
افول، به ویژه در میان رهبران نهضت ملی، برای اصلاح مسیر امروز و فردای این ملت در
نیل به توسعه و سعادت پایدار، ضرورت دارد. از میان خیل اسناد متعلق به رهبران نهضت
ملی، دو سند تکبرگی، یکی نامه آیتالله کاشانی و دیگری نامه دکتر محمد مصدق به
یکدیگر، بسیار در خور توجه و شاخص میباشند. این دو، رهبران مقتدر جنبش مردم در
وقایع نهضت ملی میباشند که در اواخر عمر دولت مصدق به سختی با یکدیگر در افتادند؛
جدالی که دستاوردهای فوری و سوء استفاده دشمنان از آن، سرکوبی نهضت ملی و از بین
رفتن آسان نتایج آن بوده است.
محتوای دو نامه رد و بدل شده میان مصدق و کاشانی، بیانگر عمق فاجعهای است که در
پی عدم مدیریت و اختلافات در آن زمان، در کشور ما رخ داده بود، از این رو باز شناسی
عوامل شکلگیری آنها بسیار ضروری مینماید.
این نوشتار ابتدا در صدد است تا با بسترشناسی تاریخی، زمینهها و علل شکلگیری
نامهها را بررسی کند و با به کار گیری اصول سندشناسی، جایگاه آنها را بشناسد،
سپس نگاه منابع گوناگون به ایندو نامه را ارائه و تحلیل کند، و پس از آن با توجه
به محورهای عمده موجود در اسناد و تحلیل جداگانه محتوای هر یک از آنها، حدود
اعتبار و علل پذیرش یا رد نامهها را روشن نماید.
خلاصه ماشینی:
"»28 غیر از منابع پیش گفته، سایر منابع بیطرف یا هوادار کاشانی نیز ضمن پذیرش اصالت نامه، در مورد محتوای آن اظهار نظر کردهاند، از جمله: دهنوی در مجموعهای از مکتوبات، سخنرانیها و پیامهای آیتالله کاشانی،29 عمید زنجانی در کتاب انقلاب اسلامی و ریشههای آن30 باقر عاقلی در کتاب نخستین وزیران ایران،31 حسن آیت در کتاب چهره حقیقی مصدقالسلطنه،32 احسان طبری در کژ راهه،33 سید جلالالدین مدنی در کتاب تاریخ سیاسی معاصر ایران.
اما باید توجه داشت که: 1ـ پیدایش فاصله زمانی بین تاریخ تولید و انتشار یک سند هرگز نمیتواند دلیلی منطقی بر ساختگی بودن آن باشد، چه بسا عواملی چون حاکمیت مخوف رژیم پهلوی در طول دوره 25 ساله پس از کودتا، بینظمیهای موجود در نگهداری اسناد بایگانیهای شخصی، شرایط و فرصت لازم را به دست نمیداد تا در زمینه انتشار آن اقدامی صورت پذیرد؛ 2ـ با توجه به اینکه زمان پویایی و حضور در صحنه هر دو جریان سیاسی وابسته کاشانی و مصدق خیلی زود در چند ساله نخست پس از کودتای 1332 به پایان رسید و هر دو منزوی و منفعل بوده و ارتباط چندانی با جامعه نداشتند و گاه و بیگاه نیز هر دو از بیتوجهی مردم به خود شکوه داشتهاند، و ازسوی دیگر، مبارزات مردم ایران که در طول دهه چهل و پنجاه در شکلگیری نهضت اسلامی و نهایتا انقلاب اسلامی بروز کرد، معلوم نیست که منازعات میان کاشانی و مصدق برای مردم از چه درجه اهمیت و اولویت برخوردار بوده است که مسائل مهمتر را کنار گذاشته و برای انتشار نامههای به حاشیه راندهشدهای که به صلاح وحدت مردم در دوران مبارزات اسلامی دهه چهل و پنجاه نیز نبود، سرمایهگذاری کرده و احتمالا به خاطر آن، تلفات سنگین سیاسی و نیروی انسانی نیز بدهند."