چکیده:
«هندوستان» سرزمین شگفتیها، از دیرباز مورد توجه همگان از جمله مسلمانان بوده است.
علیبنحسین مسعودی، مورخ و جغرافیدان مسلمان، در سالهای نخستین سده چهارم هجری در آن
سرزمین حضور یافته و از نزدیک، آنجا را شناخته است.
در این نوشتار، با تکیه بر دو اثر برجای مانده از مسعودی، به نامهای مروج الذهب و معادن
الجوهر و التنبیه و الأشراف یافتهها و مشاهدههای او از هند بازشناسی میشود. بدینسان، این نوشتار
بیانگر تصویری از تاریخ و تمدن هند در نگاه مورخی تیزبین و نکته سنج است. مهم این است که نگاه وی،
با نگاه هندشناس نام آشنای متأخرتر از او، ابوریحان بیرونی، بسیار دگرگونه است.
خلاصه ماشینی:
"(2) ریاضت و خود آزاری هندوان: مسعودی با یاد کرد از رود گنگ، آن را بهنام رود هند نیز معرفی کرده و گفتهاست: بیشتر هندوان به سبب زهد دنیا و علاقه به انتقال از این جهان بر ساحل آن، خود را به آهن شکنجه دهند و در آن غرقه کنند و چناناست که به محلی در علیای رود معروف به گنگ روند که در آنجا کوههای بلند و درختان کهن و مردان، مقیم هست و آهنها و شمشیرها بر درختان و برقطعات چوب منصوب است و هندوان از ممالک بعید و شهرهای دور دست بیایند و گفتار این مردان را که برساحل رود معتکفاند درباره زهد این دنیا و رغبت جهان دیگر بشنود و خویشتن را از فراز کوههای بلند براین درختان کهن و شمشیرها و آهنهای نصب شده افکنند و پارهپاره شوند و پارههایشان در رود فرود افتد.
جالب توجه آن که مسعودی، خود به مسئله «حرمت اسلام» نزد هندوان توجه داشته و چنانکه پیشتر نیز اشاره شد، مناسبات و روابط برخی از ملوک هند را با مسلمانان به تفکیک بیان کرده، چنان که گفته است: از ملوک سند و هند جز بلهرا کس نیست که مسلمانان در قلمرو او عزیز باشند که اسلام در ملک بلهرا محترم و عزیز است و مسلمانان مسجدها و جامعها دارند که به نماز آباد است و پادشاه آنجا چهل و پنجاه سال و بیشتر پادشاهی کند و مردم مملکت پندارند که عمر ملوکشان به سبب عدالت و احترام مسلمانان دراز میشود..."