خلاصه ماشینی:
"گرچه نقشهای«ختایی»از آن سوی ختا و ختن چین بر تار و پود هنر نگارگران ایرانی تنید، اما دیری نپایید که هنرمندان ایران اسلامی، درست در برابر «ختایی»، «اسلیمی»را آفریدند و اسلیمی، همهعظمت و شأن، و همه اشکال گوناگونی را که در اندک زمان یافت، مرهون احساس و ذوق آشنای آنان بود و نیز حال و هوای دشت و دمنهای سرسبز، قلههای کشیده و لطافت پیچش گیاهان بومی رسته در کناره جویبارها، و شکوفهها و غنچهها، و برگ درختان پربار و سبز قامت و گلهای اقلیمی ایران، و این است که نقش لالهها و لاله عباسیها، نیلوفرها و بنفشهها، برگهای مو و انجیر، سروها، همه و همه را در طرحهای سنتی این هنر میتوان یافت، اما نه با تقلیدی ناشیانه از طبیعت، بلکه با دریافت درونی و آمیختن جان هنرمند با نقشهای طبیعت، چرا که هیچ دست توانایی نمیتواند ذرهای از آذین نقاش آفرینش را-که باید بر کلک آن جان افشاند-در نقشهای خود بیافریند.
و نیز، خانم ملیح ناصری که کیهان فرهنگی به مناسبت روز زن با او به گفتگو نشست و پاسخ شنید که:«درست در زمانی که خانمهای به اصطلاح هنرمند ایرانی در هنر غرب سیر میکردند، استاد حسین اسلامیان، در مدت ده سالی که من شاگردشان بودم، همواره گوشزد میکردند که باید همچون یک طلبه که تمام وجودش ایمان و تقواست باشم."