چکیده:
شطح در اصطلاح صوفیان سخنی وجدآمیز است که از اهل معرفت به اضطرار و اضطراب صادر میشود. این اصطلاح از حیث زبانی و معرفتی و دینی در معرض نقد و تحلیلهای مختلفی قرار گرفته است. در این مقاله با استناد به اقوال گذشتگان دربارۀ شطح، دیدگاههای معاصران نیز مورد توجه قرار گرفته است و به موضوعاتی از جمله: عوامل ابهام و متناقضنمایی شطح، نسبت شطح با شعر و حقیقت و تجربة عرفانی، امکان یا عدم امکان شرح شطح، عاطفی یا معرفتی بودن شطح پرداخته شده است. اگر شطح مقولهای اعتقادی و مبین حقیقت عرفانی است، چرا شرح و تفسیر آن دشوار است؟ و اگر مقولهای زبانی و هنری است، چرا در رد و قبولش این همه سخن گفتهاند؟ به نظر میرسد ابتنای شطح بر ذوق باعث شده است که این نوع سخن هم واجد ویژگیهای بیان شعری باشد و هم با آثار دینی و عرفان تعلیمی همانندیهایی داشته باشد. با این تفاوت که در اغلب موارد ابهام یا متناقضنمایی سخن شاعر قصدی و ارادی است اما ابهام شطح ناخواسته و ناگزیر است. گفتن شطح و درک آن نیاز به تجربهها و کیفیتهای روحی ویژهای دارد. توجیه شطح بیشتر از شرح آن مورد توجه قرار گرفته است.
In Sufi terminology، Shat'h is a series of aesthetic words expressed involuntarily by mystics during the mystical experiences. There have been multifarious interpretations and judgments concerning these paradoxes ranging from linguistic and epistemic interpretations to religious ones. The Sufis and their opponents have also voiced their diametrically opposing views on this issue. The present study addresses the traditional Sufi doctrines as well as what has been suggested about the various aspects of Shat'h including its ambiguity، its relationship to poetry، and its paradoxicality as argued by the contemporaries. The central issue of concern is whether these aesthetic words carry more emotional or epistemic content. Another impetus behind this research is to probe whether the linguistic expression of these words is indeed a representation of a special form of life. A deep understanding of these words requires a certain affinity and empathy with this form of life without which it's hardly possible to see the hidden meanings of the words. Thus، it is argued that the justification of Shat'h is more importand than its explanation.
خلاصه ماشینی:
"زبان شطح، دین و شعر برخی از پژوهندگان معاصر که از احساس و عواطف به عنوان مبنای دین و تجربة دینی سخن گفتهاند، معتقدند «منشأ ژرفتر دین همان احساس است و عقاید فلسفی و کلامی فرایندهای ثانوی و فرعی این احساس و مثل ترجمههای یک متن به زبان دیگر هستند (پراودفوت، 1382: 216) و دربارۀ شطح هم به عنوان گزارش یکی از مصادیق تجربة دینی و عرفانی، درک و احساس اتحاد با خداوند به عنوان یک عنصر مهم مطرح شده است، اما کسانی چون غزالی که تعلق خاطر بیشتری نسبت به دین به معنی عرفی آن دارند، این احساس را موقت و ناشی از مغالطه میدانند (غزالی، 1364: 57).
گر چه بسیاری از شعرها گزارشی از واقعیتها یا حقایق علمی و فلسفیاند و «آنچه شعر به آنها افزوده، آب و تاب و خوشآهنگی و خوشنوایی و تصویر و تشبیه عینی به جای اندیشههای انتزاعی و نیز فخامت و شور و عاطفه است» (استیس، 1367: 194)، اما وقتی شاعری صاحب تجربة عرفانی هم باشد یا عارفی از ناگزیری به بیان شعری رو آورده باشد و از کشف و شهود یا وجد و حال خود سخن بگوید، چنین نیست که تنها آب و رنگ کلام او متفاوت با کلام دیگران باشد، بلکه ماهیت تجربه و بیانناپذیر بودن آن چنین ضرورتی (شعر گفتن) را موجب شده است؛ از این رو شطح در مرز بین شعر و حقیقت عرفانی (تخیل و تجربة دیدن یا شنیدن) قرار میگیرد، از حیث ظاهر همچون شعر است و از منظر درونی حقیقتی شهودی و متکی به تجربهای ویژه و از این روست که روزبهان شطح را همسان رمز یا بیان رمزی به شمار آورده است (بقلی، 1375: 13)."