چکیده:
قضیه یک نوع ادبی طنزآمیز است که به ابتکار صادق هدایت در کتاب وغ وغ ساهاب پدید آمده و با وجود ظرفیت زیاد آن برای کاربرد در طنزپردازی، هنوز مورد بازشناسی دقیق و پیروی جدی قرار نگرفته است . در قضیه با نوع ادبی کلیتر نقیضه مواجه ایم ؛ ضمن اینکه مختصات زبانی، شکلی و محتوایی آن ، برجستگی خاصی به آن داده است . دو شگرد برخورد عامیانه با شعر و تخریب عمدی وزن و قافیه نیز هرچه بیشتر به این برجستگی دامن زده و انتقاد از مسائل پنهان اجتماعی، فرهنگی و ادبی نیز بر ویژگیهای منحصربه فرد آن افزوده است . نگارنده در این مقاله به بازکاوی سبک شناسانه قضیه های وغ وغ ساهاب میپردازد و برآن است تا نشان دهد هدایت از چه شگردهایی برای نوشتن قضیه هایش سود جسته است
Qazieh is comic literary style، which was created by Hedayat in his book “Vagh Vagh Sahab”. Beside its application in comic، Qazieh has not been recognized and followed strongly yet. In Qazieh، we confront with Naghizeh style، but features of language، form and content، make it outstanding. Two aspects of Qazieh that bold its prominence are: First confronting poem in a folksy style، and demolishing rhythm and intentionally. In addition، criticizing the hidden social، cultural، and literal problems of the society makes it unique. This essay re-analyzes Qazieh in Vagh Vagh Sahab، and indicates the methods that Hedayat uses in creating Qazieh.
خلاصه ماشینی:
"ب ) نظم آن ها در قالب مثنوی است : بود پدری از علوم معقول و منقول بهره ور دختری هم داشت با استعداد و باهنر اما قدر دختر بر پدر مجهول بود پدر به او هیچ اعتنا نمینمود پدر شبها میخورد دود چراغ مینشست تک و تنها در کنج اتاق (همان ، ٣٤) ج ) با وجود رعایت نکات ظاهری، در وزن و قافیه آن ها ایرادهای عمدی به چشم میخورد و اتفاقا همین ایرادهاست که بدان ها شکل نقیضه های ابتکاری مثنویهای فارسی را میدهد: تو بو نبرده ای از رسوم بحر و قافیه هیچ نمیفهمی در شعر خوب و بد چیه (همان ، ٣٥) ما باید قهرمانان ادبی امروزیمان را بشناسیم حیف است نسبت به ایشان این قدر ناسپاس باشیم (همان ، ٤١) د) شماری از قضیه ها در قالب نثر داستانی و غیرداستانی نوشته شده اند.
هدایت و فرزاد (١٣٥٦: ٣٥) خود نیز در قضیه «جایزة نوبل » به این نکته اشاره کرده اند: این ها که گفته ای شعر نیست ، قضیه است عاری از وزن و قافیه و صنایع بدیعیه است البته در قضیه ها به ندرت با ابیاتی مواجه میشویم که تصادفا وزن تمام یا مصراعی از آن ها صحیح است و به احتمال زیاد صحت وزن این موارد، تصادفی یا برای نشان دادن توان کاربرد صحیح وزن از سوی نویسندگان بوده است : حسن مطلع حسن مقطع لازم است هم موشح هم مرصع لازم است (همان ، ٣٥) از جبینش پشم های بیشمار سر زدی هر صبح چندین صدهزار (همان ، ١٢٩) هر چه میبینند بردارند فیلم (همان ، ١٠) از ته دل نعرة یا حق کشید (همان ، ٣٤) بعد از آن خاصیتش فهمید اوی (همان ، ١١٨) پرویز داریوش از قضیه ها با تعبیر «منظومه هجایی» یادکرده است (١٣٧٨: ٩٩) و مسعود فرزاد نیز معتقد است آن ها «طرح هجایی نو» دارند (بهارلوییان ، ١٣٧٩: ٥٢٤)."