چکیده:
حدیث «یکون بعدی اثناعشر خلیفه» از مهم ترین احادیث بحث امامت است که علاوه بر منابع شیعی، در منابع اهل سنت هم به وفور نقل شده است. برخلاف نظر شیعه، علمای اهل سنت از این حدیث، مسئله خلافت خلفای اهل تسنن را برداشت کرده اند. به نظر می رسد راه حل مناسب در تبیین مفهوم این حدیث و بیان نظر صحیح، طرح نظرات مختلف و نقد آنها باشد.در این مقاله پس از بررسی اعتبار سندی حدیث نزد علمای شیعه و اهل سنت، و نقل شروح و تفاسیر متفاوت ایشان، اشکالات نظر علمای سنی بر اساس اسناد و متون ارائه شده در منابع اهل سنت تبیین شده و تفسیر صحیح حدیث مشخص شده است.لازم به ذکر است، نظراتی که در مقاله راجع به این حدیث ارائه شده، متعلق به علمای برجسته و صاحب اثر اهل سنت بوده و نقدها و اشکالاتی که بر نظرات آنها صورت می پذیرد نیز بر مبنای اظهاراتی است که در کتب خویش بیان کرده اند.حدیث «یکون بعدی اثناعشر خلیفه» از مهم ترین احادیث بحث امامت است که علاوه بر منابع شیعی، در منابع اهل سنت هم به وفور نقل شده است. برخلاف نظر شیعه، علمای اهل سنت از این حدیث، مسئله خلافت خلفای اهل تسنن را برداشت کرده اند. به نظر می رسد راه حل مناسب در تبیین مفهوم این حدیث و بیان نظر صحیح، طرح نظرات مختلف و نقد آنها باشد.در این مقاله پس از بررسی اعتبار سندی حدیث نزد علمای شیعه و اهل سنت، و نقل شروح و تفاسیر متفاوت ایشان، اشکالات نظر علمای سنی بر اساس اسناد و متون ارائه شده در منابع اهل سنت تبیین شده و تفسیر صحیح حدیث مشخص شده است. لازم به ذکر است، نظراتی که در مقاله راجع به این حدیث ارائه شده، متعلق به علمای برجسته و صاحب اثر اهل سنت بوده و نقدها و اشکالاتی که بر نظرات آنها صورت می پذیرد نیز بر مبنای اظهاراتی است که در کتب خویش بیان کرده اند.
خلاصه ماشینی:
هرج و مرج در حکومت بنی امیه ابن حجر عسقلانی مراد از «هرج » در عبارت «ثم یکون الهرج » را که طبق حدیث مورد نظر پس از خلافت خلفای دوازده گانه رخ می دهد، «قتل های فراوانی » می داند که به واسطه فتنه ها در اواخر حکومت بنی امیه رواج یافته بود و با این بیان خلفای دوازده گانه را خلفای اموی و هرج و مرج ذکر شده در آخر حکومت آنها را قتل های آخر حکومت امویان معرفی می کند (ابن حجرعسقلانی ، بی تا، ج١٣، ص٢١٤).
حدیث «تدور رحی الإسلام » نه تنها در تأیید بنی امیه نیست ، بلکه چه بسا بیانگر وقوع جنگ صفین و در پی آن ، تغییر شیوه خلافت خلفای نخستین به سلطنت و پادشاهی آن هم توسط معاویه و دیگر امویان است که مقارن با زمانی است که در این حدیث ذکر شده ، و نشان می دهد با قرار گرفتن حکومت در دست امویان ، سنگ آسیاب خلافت در جای خود مستقر نماند و از خلافت به سلطنت و پادشاهی تنزل شدیدی پیدا کرد و روی کار آمدن امویان نه تنها موجب استقامت اسلام نیست (چنانکه ابن جوزی تفسیر کرده )، بلکه به جهت تغییر خلافت به سلطنت ، همان صدمه ای است که پیامبر(ص ) در این حدیث محتمل دانسته اند.
شیخ الاسلام در «فتح الباری » در تأیید نظر قاضی عیاض گفته : این سخن قاضی برترین سخنی است که در مورد این حدیث گفته شده ، به خاطر تأیید شدن آن با گفته پیامبر(ص ) که در برخی از طرق صحیح آمده «کلهم یجتمع علیه الناس » و منظور از اجتماع ، گردن نهادن مردم بر بیعت با آنهاست و کسانی که مردم بر آنها اجماع کردند، خلفای سه گانه هستند و سپس علی (ع ) تا اینکه امر حکمین در صفین واقع شد.