چکیده:
این مقاله در نظر دارد با بررسی گستره شمول توانایی معرفتی شهود عقلی در رسائل مشرقی ابن سینا نشان دهد که چه دسته ای از افراد جزو واجدان توانایی معرفتی شهود عقلی هستند و (به قول ابن سینا در داستان رساله الطیر) در جرگه «برادران حقیقت» وارد می شوند و چه دسته ای از افراد فاقد این نوع توانایی معرفتی اند. بر این اساس، نخست می کوشیم در این رساله ها مخاطبان داستان های مشرقی را شناسایی کنیم و سپس با بررسی محدوده شمول شهود عقلی نشان دهیم که در رسائل مشرقی تنها عارفان به طور قطع جزو دارندگان این توانایی معرفتی قلمداد شده اند و حضور دیگران در جرگه برادران «حقیقت منتفی» است.
Considering the scope of the epistemic capacities of intellectual intuitions in Ibn Sina's Oriential Essays (Al-rasaʾil al-mashriqiyya)، we seek to show why group of people possess the epistemic capacity of intellectual intuition (and to use Ibn Sina's own words in Risala al-tayr) count as "Brothers of the Truth"، and what group of people lack such a capacity. We first seek to identify the addressees of the Oriental stories and then show that in Oriental essays، only the mysticists count as possessors of such an epistemic capacity and the rest of people are ruled out from the domain of the "Brothers of the Truth".
خلاصه ماشینی:
بررسی مخاطبان اخلاق سینوی در رسائل مشرقی ابنسینا در فصل هفتم از نمط ششم اشارات، رسیدن به کمال را به عنوان دلیل حرکت متحرک مطرح میکند: «متحرک به حرکت ارادی با حرکت میخواهد خود را کامل سازد و به این طریق طالب کمالی است که فاقد آن است» (ابنسینا، 1375: 325).
بر اساس شرح عالمانه نصیرالدین طوسی از داستان سلامان و ابسال که در آنجا شخصیتهای تمثیلی داستان به تفصیل تفسیر شدهاند، مشخص است که اولا، تشخیص موضوع اخلاقی از سوی ابسال و ثانیا، صدور حکم بد بودن برای گرایش به سمت تمایلات مادی و ثالثا، جدایی نهایی از همسر سلامان، همگی معلول بارقۀ الهی است که بههنگام تمایل نفس به لذتهای مادی ناگهان میدرخشد و عقل نظری را به سوی کمالات واقعی میکشاند (طوسی، 1389: 50)، اما این «بارقۀ الهی» در حکمت مشاء ابنسینا چیست و چگونه تعریف میشود؟ ابنسینا در تبیین مراتب معرفت، عقل را از عقل هیولانی تا مرحلۀ کمال عقل بالفعل که عقل بالمستفاد باشد دستهبندی میکند و در تمام این مراتب، عاملی را که موجب تعالی نفس از مرحلهای به مرحلۀ دیگر میداند عقل فعال معرفی میکند: «آنچه که نفس را از عقل بالملکه به فعل تام و از هیولایی به بالملکه میرساند همان عقل فعال است» (ابنسینا، 1375: 187).
بنابراین، مشخص است که در داستان رسالة الطیر نیز کسی از «برادران حقیقت» که با ریاضت خود را شایستۀ هدایت مردم ساخته، در حال عمل به توصیههای بوعلی در الهیات شفاء است.