چکیده:
با وجود آنکه آلبر کامو، انسان را تنها موجود با ارزش می داند، ولی افق دید و دایره معرفتی محدودی برای او تعریف می کند. از نگاه کامو عقل انسان قادر به ورود در برخی حیطه ها، به ویژه جهان ماورای طبیعت نیست. به باور او جهان گزافه است و زندگی انسان مدرن نیز فاقد ارزش و معناست. او با پیش فرض عدم وجود خدا، محدودیت عقل و پوچی زندگی به افق معرفتی ای می رسد که به گمان خودش بهترین راه حل برای معنادار کردن زندگی است. در این مقاله پس از بیان رویکردهای موجود درباره معنای زندگی، رویکرد آلبر کامو را در زیر چهار عنوان کلی بیان خواهیم کرد و سپس در بخش پایانی مقاله، به بررسی و نقد دیدگاه او خواهیم پرداخت. مهم ترین مبنای کامو، نگاه تجربه گرایانه و مادی انگارانه اوست که به محدودیت های وجودشناختی و معرفت شناختی اندیشه بشری انجامیده است. از همین رو، وی در بعد وجودشناختی، وجود جهان ماورای ماده و در بخش معرفت شناختی، وجود معرفت های غیرحسی را انکار کرده است. بر همین اساس، به طور عمده نقدهای وارد بر دیدگاه او معطوف به نقد این مبنای انحصارگرایانه اوست.
While Albert Camus takes human beings to be the only valuable beings، he defines a limited viewpoint and a restricted epistemic scope for them. For Camus، the human reason cannot legitimately deal with some issues، especially the metaphysical world. In his view، the world is absurd and the life of modern humans is worthless and meaningless. With assuming the nonexistence of God، the limits of reason and the absurdity of life، Camus comes to an epistemic horizon that is، in his view، the best way to give meaning to life. In this paper، we review some approaches to the meaning of life، and then formulate Camus' view under 4 theses، and finally we shall criticize his view. The most important foundation of Camus' view is his empiricist، materialist point of view leading to ontological and epistemological limits in human thought. Thus، on the ontological side، Camus has denied the existence of a world beyond the material one، and on the epistemological side، he has denied non-sensuous knowledge. In criticizing his view، we will focus on such foundations.
خلاصه ماشینی:
معنای زندگی از دیدگاه آلبرکامو معنای زندگی از دیدگاه آلبرکامو منصور نصیری محدثه شریفیان چکیده با وجود آنکه آلبر کامو انسان را تنها موجود با ارزش میداند، ولی افق دید و دایرۀ معرفتی محدودی برای او تعریف میکند.
برخی از آنها به معناداری جهان معتقدند؛ بدین معنا که تأکید میکنند در رأس ارزشهایی که در جهان هست، یک معیار و ارزش مطلق برای سنجش قرار دارد؛ مثلا رأس ارزشهای یک شخص موحد، تقرب الی الله است و هر آنچه موجب نزدیکشدن به آن هدف شود خوب است، اما برخی دیگر از این فیلسوفان همچون کامو معتقدند که جهان بیمعناست؛ یعنی واقعا چیزی در جهان وجود ندارد که در رأس این ارزشها قرار بگیرد (ملکیان، 1379، ج4: 60).
3. انسان و پوچی زندگی همچنان که گذشت کامو بر دو چیز بسیار تأکید میکند: نخست بر این جهان طبیعت و رد هرگونه ماورای طبیعت؛ دوم، بر زمان حال و نپرداختن به آیندۀ موهوم.
کامو نیز که در زمره کثرتانگاران قرار دارد، معتقد است ارزش والا و مطلق در جهان وجود ندارد و جهان نیز به خودی خود معنا و ارزشی ندارد تا انسان به کشف آن بپردازد، ولی انسان میتواند با در نظرداشتن ارزشهایی برای خودش به زندگی معنا ببخشد.
عقلگرایان مدعیاند که افزون بر حس و تجربه منابع دیگری نیز برای معرفت وجود دارد و یکی از مهمترین منابع در این زمینه عقل است.
همانگونه که خود کامو نیز قبول دارد، این جهان شایستۀ انسان نیست، ولی به دلیل اینکه غیر از آن را نمیتواند قبول کند، راه چاره را در پذیرش همین محدوده و شرایط عالم طبیعت میبیند.