خلاصه ماشینی:
"گرچه اکثر این شرکتها در کشورهای در حال توسعه و صادرکننده نفت قرار دارند و برای خود این کشورها اهمیت حیاتی دارند(به دلیل کسب درآمد ارزی و کمک به توسعه اقتصاد تک محصولی اکثر آنها)،برای کشورهای مصرفکننده نیز از اهمیتی خاص برخوردارند،زیرا اکثر این کشورها بیشتر منابع انرژی نفت و گاز خود را از شرکتهای ملی تأمین میکنند.
شکل 2:الگوی سه وجهی نروژی (به تصویر صفحه مراجعه شود) از سوی دیگر گفته میشد که در برخی کشورها ملی بودن این شرکتها،اهداف و مقاصدی فراتر از اهداف تجاری بر دوش آنها نهاده است که ریشه آن را دولتی بودن و ضرورت تامین مقاصد اجتماعی و رفاه کل جامعه(تحت فشار دولت)عنوان کردهاند(مانند ایجاد اشتغال،ساخت مدرسه با بیمارستان و سایر خدمات عمومی توسط شرکتها ملی نفت).
مثلا صنعت نفت آرژانتین تا دهه 0991 دست به گریبان مشکلات زیر بود(استیونس 3002): 1-تنزل تولید و اکتشاف ذخایر 2-دامنه گستردهای از وظایف غیرتجاری 3-مداخله سیاسی مداوم 4-چانهزنی چشم و همچشمانه برای بودجه 5-ایفای نقش شکارچی/شکاریان(به عبارتی قانونگذار/مجری قانون از اینرو بود که به اجرای برنامههای اصلاحی در بخش نفت و گاز دست زد و این راهبردهای اصلاحی را در پیش گرفت: 1-محدود کردن نقش دولت به سیاستگذاری،قانونگذاری و ظرفیتسازی 2-خصوصی کردن شرکت ملی YPE 3-ایجاد انگیزه برای مشارکت و رقابت بخش خصوصی 4-مقرراتزدایی از بازارهای پاییندستی سایر شرکتهای ملی هم راهبردهای دیگر و گاه مشابه را برای انطباق با شرایط جدید در پیش گرفتند،اما بهطور کلی برنامههای اصلاحی در بیشتر شرکتهای ملی حول دو محور افزایش بهرهوری و کارایی اقتصادی و رفع ستیز بر سر منافع موجود در این شرکتها صورت گرفته است."