چکیده:
محمّدرضا شفیعی کدکنی (م. سرشک) از شاعران معاصر ماست که هم در حوزه نقد و تصحیح متون هم در حوزه شعر و شاعری و تحقیقات ادبی دستی توانا دارد. توغّل او در میراث شعری و فرهنگی و تنوّع مطالعات او سبب شده است که در شعر او حضور گذشته را در حال ملاحظه کنیم. مجموعه این میراث و مطالعات مختلف- که ساختار ذهنی او را شکل داده و اندوخته ذهنی وی را غنا بخشیده است- آگاه و ناآگاه در شعر او متجلّی است. این نوشته تنها عهدهدار نشان دادن بخشی از این تجلّی در حوزه تصویر و کنایات و عبارات و مضامین است که در میراث گذشتگان و گهگاه در شعر بعضی از معاصران نیز به کار رفته است.
Yusef aziziyan Taghi pournamdariyan Abstract Mohammad reza Shafi''i kadkani (M. Sereshk) in the field of contemporary poets of our literature review and correct the texts of poetry and literary research is mighty handy. Hestudiedpoetryand culturalheritageanddiversityMeditationhehas ledinthelastwe seeofher poetry. Thiscollectionofheritagestudies-thathave shapedhismental structureandmentalreservesprolifichas givenhim-consciousandunconscious، is reflectedinhis poetry. This written is only responsible for part of the domain Image in scope and antonomasia andphrases ، themes in the inheritance of the ancients and some modern poetry has been used occasionally.
خلاصه ماشینی:
"(آیینه: 275) قامت ز آه شرط بود در نماز عشق بی آب دیده نیست نمازی نیاز عشق (صائب، 1370: 5/2502؛ همو: 5/2502) نوای نای نی گر نوای نای رومی برنمیشد در سماع از چنین زهر خموشی، هیچ، زنهارم نبود (هزاره: 396) بشنو از نی چون حکایت میکند از جداییها شکایت میکند (مولوی، 1374: 3) نور سیاه ابلیس نور سیاه ابلیس میتافت آنچنان که فروغ فرشتگان بیرنگ میشد آنجا، در هفت آسمان (آیینه: 399؛ همان: 486) دریغا مگر نور سیاه بر تو بالای عرش عرضه نکردهاند؟ آن نور ابلیس است (عینالقضات، 1374: 169) نور نه شرقی نه غربی واژهها را از پلیدیهای تکرار تهی، با نور میشستی، (نور زیتونی که نه شرقی ست نه غربی) (آیینه: 504) الزجاجة کأنها کوکب دری یوقد من شجرة مبارکة زیتونة لاشرقیه و لاغربیه (نور: آیۀ 35) نهان آشکارا ای بس نهان آشکارا و آشکارای نهان را دید (هزاره: 462) تویی پهلوان کیان جهان نهان آشکارا، آشکارت نهان (فردوسی، 1376: 3/182) نی و حقیقت صدای آن اگر که رسته نی آنجا، برآر و زمزمه سر کن هر آن صدا که از نی برآورد نفس تو حقیقتیست جهان را بدان بخوان و خبر کن (هزاره: 302) ای درآورده جهانی را ز پای بانگ نای و بانگ نای و بانگ نای نی بهانه ست این نه بر پای نی است نیست الا بانگ پر آن همای خود خدای است این همه روپوش چیست میکشد اهل خدا را تا خدای (مولوی، 1374: 2/1075) نتیجه از آنچه گذشت درمییابیم که بسامد استفادۀ شفیعی کدکنی از میراث شعر گذشتگان از قرار زیر است: ابوالحفض سغدی یک مورد، ادیبالممالک فراهانی یک مورد، اسیری لاهیجی یک مورد، پروین اعتصامی یک مورد، امیر خسرو دهلوی سه مورد، امیرعلیشیرنوایی یک مورد، انوری چهار مورد، بیدل نه مورد، جامی یک مورد، حاجب شیرازی دو مورد، حافظ پانزده مورد، حزین لاهیجی چهار مورد، خاقانی دو مورد، خانلری یک مورد، رودکی یک مورد، سلمان ساوجی یک مورد، سعدی دوازده مورد، سنایی یک مورد، سهروردی یک مورد، شهریار دو مورد، صائب چهل و شش مورد، صفا اصفهانی یک مورد، عطار هفت مورد، عمان سامانی یک مورد، عنصری یک مورد، فردوسی چهار مورد، فروغ فرخزاد یک مورد، قاآنی یک مورد، کلیم کاشانی دو مورد، محتشم کاشانی یک مورد، مسعود سعد یک مورد، منوچهری یک مورد، مولوی بیست و چهار مورد، نظامی یازده مورد، نیما دو مورد، وحشی بافقی دو مورد، هلالی جغتایی یک مورد."