چکیده:
درنگ شعری وقفه یا مکث در سطری از شعر است که میتوان آن را در اشعار زبانهای مختلف یافت. در شعر فارسی تاکنون چندان به مبحث درنگ توجه نشده و رابطه آن با وزن شعر، تبیین نگردیده است. در شعر عروضی فارسی، مهمترین محل ظهور درنگهای شعری، در حدفاصل دو مصراع بیت و در میانه مصراعهایی است که وزن دوری دارند. این مقاله، به بررسی سایر درنگهای درونمصراعی پرداخته است. درنگها را میتوان بر اساس رابطه میان آنها و وزن شعر عروضی فارسی، به دو نوع تقسیم کرد: درنگهای اجباری و درنگهای اختیاری. درنگ اجباری مختص اوزانی است که فقط از هجای بلند تشکیل شدهاند. در این اوزان، درنگ در ایجاد وزن شعر، نقشی اساسی دارد و تغییر جایگاه آن، وزن شعر را تغییرمیدهد یا مختل میکند. دیگر، درنگ اختیاری است که در اوزانی به وقوع میپیوندد که در آنها، هر دو نوع هجای کوتاه و بلند وجود دارد. در این اوزان، درنگ، نقش مکمل و یاریگر وزن را بر عهده دارد و رعایت آن، بر موسیقی شعر میافزاید.
Caesura is a pause in a line of poem that be found in many different literatures. Caesura and its relation with poem meter In Persian poem are unknown. In Persian Prosodic poetry، the most important position of caesura is between two hemistiches and in a hemistich with cyclical meter. In this article، we will study the other caesuras in hemistiches. We can divide caesuras، according to their relations with poem meter، in two kinds: obligatory and optional. Obligatory caesura is belonged to the meters consist of sole long syllables. In these meters، caesura is a main factor of meter and moving. it will damage the poem meter. The other، is optional caesura that be found in the meters consist of both short and long syllables. Caesura in these kinds of meter plays the role of companion and complement of meter.
خلاصه ماشینی:
"ای ساربان آهسته رو* کآرام جانم میرود وآن دل که با خود داشتم*با دلستانم میرود من ماندهام مهجور از او* بیچاره و رنجور از او گویی که نیشی دور از او* دراستخوانم میرود گفتم به نیرنگ و فسون* پنهان کنم ریش درون پنهان نمیماند که خون* بر آستانم میرود محمل بدار ای ساربان* تندی مکن با کاروان کز عشق آن سرو روان* گویی روانم میرود او میرود دامنکشان* من زهرتنهاییچشان دیگر مپرس از من نشان* کز دل نشانم میرود برگشت یار سرکشم* بگذاشت عیش ناخوشم چون مجمری پرآتشم* کز سر دخانم میرود با آن همه بیداد او* وین عهد بیبنیاد او در سینه دارم یاد او* یا بر زبانم میرود بازآی و بر چشمم نشین* ای دلستان نازنین کآشوب و فریاد از زمین* بر آسمانم میرود شب تا سحر مینغنوم* و اندرز کس مینشنوم وینره نه قاصد میروم* کز کف عنانم میرود گفتم بگریم تا ابل* چون خر فروماند به گل وین نیز نتوانم که دل* با کاروانم میرود صبر از وصال یار من* برگشتن از دلدار من گر چه نباشد کار من* هم کار از آنم میرود در رفتن جان از بدن* گویند هر نوعی سخن من خود به چشم خویشتن* دیدم که جانم میرود سعدی فغان از دست ما* لایق نبود ای بیوفا طاقت نمیآرم جفا* کار از فغانم میرود (غزل 268: 456) محل درنگها در این شعر 26 مصراعی (سیزدهبیتی) که هر مصرع آن از 16 هجا تشکیل شده، بدین ترتیب است: در تمام این 26 مصراع، بعد از هجای 8 درنگ وجود دارد.
در این حالت، از یک سو بسامد و تکرار درنگ از حد معمول بیشتر میشود و از سوی دیگر، محل درنگها در پایان افاعیل یا ارکان عروضی قرار میگیرد؛ به این ترتیب، ریتم موسیقی عروضی با تأثیر موسیقایی درنگها تقویت و تشدید میشود؛ مانند بیت زیر از مولانا: ای یار ما* دلدار ما* ای عالم* اسرار ما ای یوسف* دیدار ما* ای رونق* بازار ما مستفعلن* مستفعلن* مستفعلن* مستفعلن مستفعلن* مستفعلن* مستفعلن* مستفعلن (غزل 35: 64) نتیجه درنگ شعری در اشعار عروضی فارسی، اغلب در حدفاصل دو مصراع بیت و در میانه مصراعهایی که وزن دوری دارند دیده میشود؛ اما گذشته از آن، درنگهای درون مصراعی دیگری نیز میتوان شناسایی کرد."