چکیده:
واقعگرایی اخلاقی از مهمترین مباحث مطرح در فرااخلاق است که نقدهای بسیاری را در پی داشته است. در این میان مهمترین نقد از آن جان مکی است. از نظر مکی، واقعگرایی اخلاقی فهم ما را دچار خطا میکند. زیرا خاصههای اخلاقی برگرفته از احساسات و عواطف ما هستند و به واقع ارجاع داده نمیشوند. از همین رو نمیتوانند تبیینی علی داشته باشند و در نتیجه غیرمعرفتبخشاند. بنابراین هرگونه داوری دربارۀ احکام اخلاقی اساسا نادرست است. در این نوشتار نخست نظریۀ خطای مکی و دو استدلالی که او نظریهاش را بر آنها مبتنی ساخته مطرح میشود. سپس، با در نظر گرفتن ادعاهای مفهومی و وجودشناسانهای که از لوازم رأی مکی است و نظریۀ خطایی که پیش از او لاک مطرح کرده بود، ایدۀ او بررسی و نشان داده میشود که ذهنیت ارزشهای اخلاقی با چالشهای متعددی روبهرو است.
One of the most significant issues proposed in Meta – ethics is moral realism، which has been criticized so much. In this context، one of the main theories has been postulated by Mackie. Since in his opinion moral propoerties depend upon our feelings and emotions and they don''t refer to reality، as a result، they have no causal explanation and they cannot be able to give us knowledge and wisdom. Therefore any judgment about moral properties is fundamentally wrong. Here، firstly، Mackie''s error theory will be considered. Then، with appealing to the conceptual and existential assertions، which are bedrocks of his idea، and also error theory that Locke had developed before him، Mackie''s theory will be examined and in addition، it will be mentioned that the subjectivism of moral values will be facing a great deal of different challenges.
خلاصه ماشینی:
"واقع گرایـان معتقدند که پاسخ پرسش های اخلاقـی مسـتقل از مـا و اندیشـۀ مـا دربـارۀ آن هاسـت و نظریات اخلاقی باورهایی هستند که صدق یا کذب آن ها را میتـوان براسـاس امـوری در جهان پیرامون تعیین کرد و پاسخ صحیح به مسائل اخلاقی در گرو کشف ارزشی ٤ اسـت که از قبل در عالم خارج وجود داشـته اسـت [١٥، صـص ٧-٨] ایـن نگـرش ، کـه در آن ارزش های اخلاقی صحیح به جای جعل باید کشـف شـوند، در نهایـت ایـدۀ واقـع گرایـی اخلاقی را در پی خواهد داشت ، که واقعیت های اخلاقی را موجـود و آن هـا را مسـتقل از هرگونه تصمیم گیری و داوری اخلاقی میداند و معتقد است که رسیدن به صدق و کذب آن ها نیز از همین طریق امکان پذیر خواهد بـود.
او، که معتقد به ذهنیت ارزش های اخلاقی است ، با استدلال هـایی بـه ایـن نتیجه میرسد که واقع گرایی رویکردی غیر قابل دفاع اسـت و ارزش هـای اخلاقـی تنهـا اموری ذهنی هستند و بر این اساس نظریـۀ مشـهور خـود را کـه در آن دسـت یـابی بـه هرگونه معرفت اخلاقی غیرممکن است مطرح میکند.
مکی معتقد است که به کارگیری این حس ما را به خطا میافکند، حال آن کـه نیازی نیست برای تبیین پدیده های عالم از این حس مشترک کمک بگیریم ، زیرا بنـا بـر اصل سادگی٢، بدون مفروض گرفتن خصوصیات عجیب اخلاقـی و وارد کـردن آن هـا بـه جهان پیرامون نیز میتوان از امور اخلاقی سخن گفت و آن ها را تبیین کـرد."