چکیده:
عینیت و توحید صفات الهی در کلمات صدرالمتألهین، برپایۀ انتزاع مفاهیم متعدد از حیثیت واحد بنا نهاده شده است. این انگاره با مسئلۀ اتحاد مفهوم با مصداق و همچنین حیثیت حکایتگری آن به راحتی سازگار نمیافتد. در این نوشتار، توحید صفات و ذات، اصلی مفروض در برابر پرسش از امکان انتزاع مفاهیم متعدد از حیثیت واحد قرار داده شده و معیار صدرالمتألهین شیرازی در پاسخ بدان تبیین میگردد. از این روی، در این جستار ابتدا دیدگاه او دربارۀ ارجاع صفات الهی به معنا و حیثیت واحد بیان گردیده و سپس به تشریح مناقشۀ انتزاع کثیر از واحد و تناقضی که صدرا نیز بدان ملتفت است، پرداخته میشود. در ادامه با مداقه در حیثیات اطلاقی و تعلیلی و تقییدی و انواع آنها از منظر حکیم ملاصدرا، امکان انتزاع مفاهیم کثیر از واحد بما هو واحد در بحث صفات باری تعالی، به شیوهای تحلیلیـتوصیفی اثبات گردیده و کثرت صفات در خارج، به کثرتی مجازی با حیثیتی واحد در خارج، ارجاع داده شده است.
The identity and unity of the Divine attributes in the word of Ṣadr al-Mutaʾllihīn، is based upon the extraction of numerous concepts from a single one. This conception is not compatible with the issue of the unity of concept and its referent and mode of indication. In this article، the unity of God’s Essence and attributes would act as the main assumption behind the possibility of extracting many concepts from a single one. After that this article expounds upon the criterion set by Mullā Ṣadrā in response to this problem. From this standpoint، this article investigates his viewpoint concerning the referent of God’s attributes to one concept and a single mode of expression.. Next، with precision، the modes of absoluteness، causation and determination and their various kinds from the viewpoint of Ṣadrā and the possibility of the extraction of the many from one qua one in the discussion of God’s attributesis demonstrated and the plurality of attributes، metaphorically as well as in the mode of singularity is discussed
خلاصه ماشینی:
"در این نوشتار، توحید صفات و ذات ، اصلی مفروض در برابر پرسش از امکان انتزاع مفاهیم متعدد از حیثیت واحد قرار داده شده و معیار صدرالمتألهین شیرازی در پاسخ بدان تبیین میگردد.
در این میان آن چه به مسئلۀ صفات الهی و عینیت آن هـا بـا ذات ، و هـم چنـین نفـی تکثر و تباین صفات مرتبط است ، حثیثیت تعلیلی و تقییدی به معنـای دوم در آن اسـت .
از ایـن رو، ایـن تعریـف از حیثیت تعلیلی و تقییدی از بحث صفات الهی خـارج اسـت و در ادامـۀ بحـث ، مقصـود از حیثیات تقییدی حیثیاتی است که جزء موضوع بوده و باعث تکثر آن مـیشـوند.
صدرالمتألهین در مواضعی از کلمات خویش ، بعد از بیان عینیت صـفات و ذات الهـی، تصریح مینماید که وجود صفات الهی وجودی بالعرض و مجازی است و به واسـطۀ وجـود حق تعالی موجودیت پیدا میکند.
همـان طـور کـه بیـان گردیـد، از نظـر شـیخ اشراق ، همۀ معقولات فلسفی حتی مفاهیمی مانند وجود و وجوب که منشأ انتـزاع تمـام صفات وجود است ، از اعتبارات ذهنی دانسته شده و وجود آن ها بـه هـر نحـوی، حتـی بـا لحاظ نعتی و غیراستقلالی نیـز نفـی مـیشـود [٨].
٧. نتیجه بنا بر آن چه تاکنون از نظریات صـدرالمتألهین دربـارۀ انتـزاع مفـاهیم متعـدد از حیثیـت واحد بیان گشت ، معلوم گردید که انتزاع مفاهیم کثیر از مصداق واحـد بـا حیثیـت واحـد در نظر او فقط درصورتی صحیح است که این مفاهیم یکی از دو قسم زیر باشند: الف ) حیثیات تعلیلی باشـند، زیـرا ایـن حیثیـات موجـب تعـدد ذات نمـیگـردد [٦، ص ١٢٦؛ ٨، ج ٧، ص ١٨١]."