چکیده:
براساس ادبیات جدید، توسعهی تجارت درون صنعت، تخصیص دوبارهی مازاد شغلی را به شکل درون صنعت افزایش میدهد. مطالعهی حاضر بر اساس مطالعات لاولی و نلسون (2002) به آزمون این فرضیه میپردازد که تجارت درون صنعت حاشیهای، بر تخصیص دوبارهی مازاد شغلی صنایع کارخانهای ایران اثر مثبت دارد. برای این منظور، از مدل دادههای تابلویی برای صنایع کارخانهای ایران در سطح تجمیع 3 رقم طبقهبندی ISIC طی دورهی زمانی 85-1381 استفاده شده است. بر اساس یافتههای تحقیق، توسعهی تجارت درون صنعت حاشیهای تخصیص دوبارهی مازاد شغلی درون صنعت را افزایش میدهد که این موضوع احتمالا سبب کاهش هزینههای تعدیل در بازار کار صنعتی میشود، بنابراین، پیشنهاد بر این است دولت برای کنترل و کاهش هزینههای تعدیل ناشی از توسعهی تجارت خارجی و آزادسازی تجاری، توجه بیشتری به تجارت درون صنعت داشته باشد. طبقهبندی JEL: F12، F14، F16، J62.
According to the recent literature، the expansion of intra-industry trade increases the intra-industrial excess job reallocation. Based on Lovely and Nelson (2002)، this study examined the hypothesis that marginal intra-industry trade has a positive effect on the excess job reallocation in Iranian industries. Therefore، we have employed a panel technique for Iranian manufacturing industries at the 3-digit ISIC classification over the period 2002-2006. The results show that the expansion of marginal intra-industry trade increases the excess job reallocation that probably decreases the adjustment costs in industrial labour market. Therefore، we suggest that the government should pay more attention to intra-industry trade in order to control and reduce the adjustment costs of trade expansion and liberalization.
خلاصه ماشینی:
بر اساس يافتههاي تحقيق، توسعهی تجارت درون صنعت حاشيهاي تخصيص دوبارهی مازاد شغلي درون صنعت را افزايش ميدهد که اين موضوع احتمالاً سبب کاهش هزينههاي تعديل در بازار کار صنعتي ميشود، بنابراین، پيشنهاد بر این است دولت براي كنترل و كاهش هزينههاي تعديل ناشي از توسعهی تجارت خارجي و آزادسازي تجاري، توجه بیشتری به تجارت درون صنعت داشته باشد.
3- تصريح مدل و دادههاي تحقيق تحقيق حاضر با استفاده از دادههاي كارگاههاي صنعتي ايران در سطح تجميع سه رقم طبقهبندي ISIC طي دورهی زماني 85-1381، اين فرضيه را مورد آزمون قرار ميدهد كه تجارت درون صنعت حاشيهاي، تخصيص دوبارهی درون صنعتي كار را افزايش و بنابراين، هزينههاي تعديل را كاهش ميدهد.
مدل مورد استفاده براي آزمون اين فرضيه به شكل زير است: به تصویر صفحه مراجعه شود كه در آنتخصيص دوبارهی مازاد شغلي در سطح صنعت (متغير وابسته)، MIIT تجارت درون صنعت حاشيهاي، قدر مطلق تغييرات بهرهوري نيروي كار، تغيير در مصرف آشكار، درجهی باز بودن تجاري، شدت سرمايهی فيزيكي، دستمزد واقعي و سرمايهی انساني است.
در اين تحقيق، براي اندازهگيري تجارت درون صنعت حاشيهاي، از شاخص برولهارت () و به صورت زير استفاده شده است: به تصویر صفحه مراجعه شود كه در آن مقدار صادرات (واردات) در صنعت كارخانهاي است.
5- نتيجهگيري و پيشنهادات تحقيق حاضر با استفاده از روش دادههاي تابلويي براي كارگاههاي صنعتي ايران در سطح تجميع سه رقم طبقهبندي ISIC طي دورهی زماني 85-1381، اين فرضيه را مورد آزمون داده است كه تجارت درون صنعت حاشيهاي، تخصيص دوبارهی درون صنعتي كار را افزايش و بنابراين، هزينههاي تعديل را كاهش ميدهد.
Working Papers, School of Economics and Management.