چکیده:
تقابل ضرورت علی با ارادة آزاد از مباحث مهمی است که همواره ذهن بشر را به خود مشغول کرده است. خلط بین اراده و اختیار و تقریر نادرست اشکال ارادة آزاد، باعث شده تا این مسئله با ابهامات فراوانی همراه باشد. برخلاف تصور رایج محور اصلی اشکال ارادة آزاد، تسلسل ارادهها نیست، بلکه از یک طرف پذیرفتن ضرورت علی، و از طرف دیگر حدوث اراده و منتهیشدن آن به علتی خارج از نفس انسان است که مستقیما اراده را در نفس انسان ایجاد میکند. صدرالمتألهین به اشکال اصلی جبر در اراده توجه داشته و حتی جبریبودن اراده و نیز جبریبودن افعال ارادی انسان را پذیرفته است، اما چنین چیزی به این معنا نیست که ملاصدرا اختیار انسان را انکار کرده است. او سعی دارد تا از طریق فاعل بالتسخیر و نیز توحید افعالی این مطلب را تبیین کند که جبر با اختیار سازگار است و افعال انسان از همان جهت که جبری هستند اختیاری نیز هستند. در این مقاله علاوه بر بازسازی اشکال ارادة آزاد، در مجموع، پنج پاسخ از صدرالمتألهین آورده و نقد شده است. در پایان این نتیجه گرفته شده که ضرورت علی با ارادة آزاد و اختیار انسان منافات دارد از این رو برای پذیرش اختیار انسان باید ضرورت علی را انکار کرد
خلاصه ماشینی:
صدرالمتألهین به اشکال اصلی جبر در اراده توجه داشته و حتی جبری بودن اراده و نیـز جبـری بـودن افعـال ارادی انسان را پذیرفته است ، اما چنین چیزی به این معنا نیست که ملاصدرا اختیار انسـان را انکار کرده است .
٣. ٣ بازسازی اشکال تسلسل اراده ها بررسی پاسخ های فوق نشان می دهد که برخالف تصور رایج محور اصلی اشکال ، تسلسـل در اراده نیست ؛ زیرا همان طور که در بررسی پاسخ سوم بیان شد حتی اگر سلسلة اراده ها با منتهی شدن به حب و ارادة ذاتی نفس منقطع شود، باز هم اشکال جبری بودن اردة انسان بـه حال خود باقی است .
مراد ملاصدرا از مجبوربودن انسان در افعال نیـز جبـر مصـطلح در محل بحث نیست ، بلکه مراد این است که انسان فاعل مستقل نیست و همواره با انگیزة زائد بر ذات کار خود را انجام می دهد به عبارت دیگر مراد ملاصـدرا از اختیـار و جبـر در ایـن عبارات ، استقلال و عدم استقلال در فاعلیت است که در بحث معانی اختیار بیان شد؛ مراد [صدرالمتألهین ] از این که انسان در اختیار خود مضطر است این اسـت کـه انسـان بـه عنوان موجودی مختار آفریده شده و در نحوة آفرینش خود اختیار نداشـته اسـت ، و مـراد [او] از این که انسان در افعال خود مجبور است این است که امور دیگر در تمامیت فاعلیت انسان دخالت دارند و این چنین نیست که انسان فعل را مسـتقلا از جانـب خـود و بـدون دخالت عامل تسخیر کننده یا انگیزة زائد انجام دهد، چه در افعال اضطراری و چه در افعال اختیاری ، و این چنین نیست که مراد [ملاصدرا] همان جبر مقابل تفویض و امر بین الأمرین 14 باشد (ملاصدرا، ١٩٨١: ٦/ ٣١٢، تعلیقة علامه طباطبایی ).