چکیده:
بر اساس تجربهی تاریخی کشورهای صنعتی و روند چند دههی اخیر کشورهای تازه صنعتی شده و نیز دیدگاه اقتصاددانان، تغییرات ساختاری در راستای صنعتی شدن کشورها در کنار عوامل سنتی رشد، یعنی نیروی کار و سرمایه از عوامل بالقوه رشد اقتصادی محسوب میشوند. بر این اساس، در پژوهش حاضر اثرات تغییرات ساختاری در اقتصاد متکی به نفت ایران در زمینهی تولید، صادرات و بهره وری نیروی کار بر رشد اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش با استفاده از آمار سری زمانی سالهای87-1347 و روش اقتصاد سنجی ARDL صورت گرفته است. نتایج نشان میدهد که از بین سه متغیر ساختاری مورد نظر در این پژوهش، افزایش نسبت بهره وری بخش صنعت و معدن به بخش کشاورزی در کوتاه مدت و بلندمدت اثر مثبتی بر رشد اقتصادی کشور دارد. اما تغییرات ساختاری در اقتصاد ایران از کانال افزایش سهم بخش صنعت و معدن در GDP و صادرات کل، بر خلاف تجربهی کشورهای صنعتی و تازه صنعتی شده بر رشد اقتصادی کشور تاثیر منفی داشته است. این تفاوت میتواند بیشتر ناشی از تسلط شدید درآمد های نفتی بر تحولات صنعتی در اقتصاد ایران باشد. در حالی که جریان صنعتی شدن در کشورهای صنعتی، درونی بوده و ریشه در تحولات و پیشرفت تکنولوژی داشته است.
In view of historical experiences and theorical studies، economic structural changes can effect economic growth through improving utilization of resources along with the main factors، i.e. capital and labour. This paper studies the role of economic structural changes using the share of manufacturing sector in GDP and in total export، as well as the ratio of labour productivity in manufacturing sector to agriculture sector. The results showed that the share of manufacturing sector in GDP and in total export، have negative affects on economic growth. These results are consistent with of historical experiments in industrialized and new industrialized countries. The results also showed that the ratio of labour productivity in manufacturing sector to agriculture sector has a positive affect on economic growth in Iran.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به تحولات و دیدگاههای مذکور، سهم صادرات صنعتی در صادرات کل، سهم ارزش افزودهی بخش صنعت و معدن در تولید ناخالص داخلی و نسبت بهرهوری نیروی کار بخش صنعت به بخش کشاورزی به عنوان شاخصهای تغییرات ساختاری اقتصادی در راستای صنعتی شدن در نظر گرفته شده است و در تحقیق حاضر رابطهی شاخصهای مذکور با GDP در ایران بررسی میشود.
با توجه به مبانی نظری و مطالعات تجربی، سهم بخش صنعت و معدن در تولید ناخالص داخلی (VIRGDP) و در کل صادرات (XIRT) و نیز نسبت بهرهوری نیروی کار در بخش صنعت به بهرهوری نیروی کار در بخش کشاورزی (PINRPA) به عنوان شاخصهای مهم تغییرات ساختاری در راستای صنعتی شدن اقتصاد در نظر گرفته شد و اثر متغیرهای مذکور در کنار عوامل اصلی تولید یعنی نیروی کار (L) و سرمایه (K ) بر GDP بررسی گردید.
نتیجهی کلی این است که از بین سه متغیر ساختاری مورد نظر در این پژوهش، افزایش نسبت بهرهوری بخش صنعت و معدن به بخش کشاورزی در کوتاه مدت و بلند مدت اثر مثبتی بر رشد اقتصادی کشور دارد، اما تغییرات ساختاری در اقتصاد متکی بر نفت ایران از کانال افزایش سهم بخش صنعت و معدن در GDP و صادرات کل، بر خلاف تجربهی کشورهای صنعتی بر رشد اقتصادی کشور تأثیر منفی داشته است."