چکیده:
آیا دیدگاه علامه طباطبائی دربارة اعتباریات، بهطورکلی، و اعتباریات اجتماعی، بهطور خاص، با رئالیسم او سازگار است یا نه؟ مدعای این مقاله، سازگاری اعتباریات اجتماعی با رئالیسم علامه طباطبائی است. این مقاله برای نخستین بار اعتباریات و رئالیسم را با هم پیوند میدهد و به جنبة وجودشناسی اعتباریات توجه میکند. همچنین توضیح میدهد که رئالیسم علامه طباطبائی رئالیسم تعاملی است و در اینباره با توجه به نسبتی که سازمان وجودی انسان با سیر استکمالی دارد، ضابطة «به کار آمدن یا نیامدن در سیر استکمالی انسان» را برای سنجش انطباق یا عدم انطباق با سازمان وجودی انسان مطرح، و به موضوع کارآمدی و ناکارآمدی اعتباریات در رساندن به مقاصد توجه میکند. این مقاله از روشهای استقرایی و تحلیلی بهره میگیرد.
Is the viewpoint of Allamah Tabatabaii about authenticities، in general، and social authenticities، in particular، compatible with his realism? Arguing for the compatibility of social authenticities with Allamah’s realism، this thesis unites realism and authenticities for the first time، and pays attention to the ontological aspects of authenticities. Moreover، it explains that the realism of Allamah Tabatabaii is interactional، and given the relation between man’s existential structure and evolution ، sets forth for discussion the criterion of “ being of use in man’s evolution” for examining the compatibility or incompatibility with man’s and existential structure ، and the efficiency or inefficiency of authenticities in achieving the objectives. This paper uses an analytical inductive approach.
خلاصه ماشینی:
"چنانکه در ادامه خواهد آمد، رئالیستی بودن اعتباریات از همین ویژگیهای یادشده استنتاجپذیر است؛ یعنی اعتباریات، مطابق متناسب خود را دارند؛ با خارج اعم از سازمان وجودی انسان و واقعیت خارجی ارتباط دارند؛ دارای آثار واقعیاند و ممکن است راست یا دروغ باشند؛ بنابراین صدق و کذب مناسب خود را دارند.
توضیح اینکه اگر در عالم واقع الف، ب و ب، ج را نتیجه میدهد اگر الف1 را در قبال الف اعتبار کردیم و ب1 را در قبال ب و ج1 را در قبال ج؛ در این صورت نسبت الف1 و ب1 و ج1، در همان عالم اعتبار، لزوما چنین خواهد بود: الف1← ب1← ج1 و برای مثال نمیتواند چنین باشد: الف 1→ ب1→ ج1؛ زیرا بنا بر فرض در عالم اعتبار، عالم خارج را نمونه قرار میدهیم و همان نظام علی حاکم بر جهان خارج را در اعتبار و اعتباریات رعایت میکنیم و اگر چنین نباشد از هر اعتباری میتوان اعتبار دیگری را استنتاج کرد و این بهمعنای هرج و مرج و بیضابطگی در عالم اعتبار است و خلاف مشهودات و دریافتهای ماست."