خلاصه ماشینی:
"هر چند آنها اعتراض میکردند که فرمالیسم نه یک سبک واحد و نه منحصر به آن چیزی است که به طور معمول«شکل»شمرده میشود، ولی گذشته از این، چون و چراهای موضعی عقیده رایج فرمالیسم میتواند به خوبی معیار زیباشناسی در قرن بیستم باشد؛زیرا از نظر تاریخی، این اندیشه بر این اساس متولد شد که بنیانی عینی یا علمی برای نقد ادبی پیدا کند و تا حدی هم به این منظور که پاسخگوی ظهور هنر مدرن، به ویژه فن شاعری فوتوریسم 2 باشد و با این حال آثار کلاسیک را دوباره زنده کند.
اصلیترین سهم آخن بام، پاسخ او به این پرسش است:چه چیزی عبارتهای فیلم را به هم مرتبط میسازد؟یا اگر بخواهیم به زبان فرمالیسمی سخن بگوییم، چگونه به نظر میرسد که تغییرها به جای اینکه تصادفی باشند، دارای علت مشخصی هستند؟او معتقد است که بیننده برانگیخته میشود که به وسیله کامل کردن یا متصل کردن جزءجزء آنچه به وسیله زنجیرهای از تصاویر صامت تلویحا بر پرده سینما بیان میشود، ارتباطهای میان گفتار درونی را ایجاد کند.
با این وجود، استثناها عبارتند از:بررسی رابرت استم(1989)درباره سنت بازتابی و کارهای کارناوال گونه از دیدگاه ویژه باختین، استفاده پل ویلمن(1994)از اندیشههای باختین درباره مکالمه، غیریت و گونه به مثابه «بخشی از حافظه جمعی»در کار خود بر روی سینمای سوم، مایا تورووفسکایا نیز در سنت روسی(1989)مفهوم«نوع زمانمند»را استفاده کرد تا ایده آندره تارکوفسکی 26 درباره سینما را به عنوان«زمان نشان گذاشته شده»روشن کند تا اثرگذاری باختین بر کار یوری لوتمن 27 و گروه وی در نشانهشناسی فرهنگی قابل تشخیص است."