چکیده:
موضوع رابطه دین و اخلاق از مباحث مهم و تاثیرگذار در فلسفه اخلاق است که شناخت صحیح آن آثار مثبتی را در عرصه های گوناگون فکری و اجتماعی در پی دارد.در این پژوهش تلاش شده با تحلیل احادث اصول الکافی،دیدگاه پیشوایان دین درباره نسبت اخلاق با متون و منابع اسلامی شناسایی و تبیین گردد.این بررسی نشان می دهد که از نگاه احادیث این مجموعه،عقل به عنوان منبع اخلاق،بدون هیچ قید وشرطی معتبر است و اخلاق را در رتبه ای مقدم بر دین و دین را پیشتیبان اخلاق قرار می دهد.از این رو،در هنگام تعارض ظواهر متون دینی با ارزش های اخلاقی باید اخلاق را ترجیح داد.
خلاصه ماشینی:
در نگاه ابتدایی به نظر میرسد که این موضوع اهمیت و پیچیدگی چندانی ندارد و پیوند وثیق میان دین و اخلاق، روشنتر از آن است که نیازی به بررسی داشته باشد؛ چرا که مروری گذرا بر تاریخ دین و تاریخ اخلاق نشان میدهد که همواره این دو عامل معنابخش و جهتدهندۀ به زندگی بشر، همراه و همداستان بودهاند و ادیان، اخلاق را به عنوان هدف اصلی یا جوهرۀ تعالیم خود مطرح عضو هیأت علمی دانشگاه قرآن و حدیث.
اگر عقل آدمی قدرت تشخیص درست و نادرست را ندارد، پس چگونه میتواند درستی دعوت انبیا و راه خداوند را درک کند؟ و اگر اعتبار اندیشۀ او در حدی است که میتواند از میان راههای گوناگون زندگی، راه دین و خدا را بشناسد و انتخاب کند و با اعتماد کامل بر انتخاب خود، هر گونه تردید و تشکیک را ناروا بشمارد، چرا نباید به سایر قضاوتها و انتخابهای این قوۀ تشخیص اعتماد داشته باشد؟ همین استدلال در حدیث بیستم کتاب عقل و جهل الکافی از سوی امام هادی( مطرح شده است.
این استدلال روشن نشان میدهد که برای شناخت رابطۀ اخلاق و دین، نیازی به بررسی دیدگاه پیشوایان ادیان نداریم و نمیتوانیم قضاوت خود را در این زمینه به اظهار نظر پیشوایان دین موکول کنیم؛ یعنی حتی اگر متون دینی ارزشهای اخلاقی را بیاعتبار اعلام کنند، باز هم نمیتوانیم دین را بر اخلاق ترجیح دهیم.