چکیده:
بر اساس برداشت و تلقی مشهور، تقریر آن است که «در حضور معصوم7 کاری انجام گیرد و مورد انکار او واقع نشود، به گونهای که بتوان سکوت او را دلیل بر تأیید آن دانست.» این تعریف، جامع و دربرگیرنده همه مصادیق تقریر نیست و صحیح آن است که در تعریف آن گفته شود: «هرگونه تثبیت، تأیید و امضای عمل یا گفتار اشخاص توسط معصوم7 از هر طریق ممکن.» برخلاف تعریف نخست که تنها بر یک قسم تقریر منطبق است، این تعریف، همه اقسام آن را در بر میگیرد. ارائة این اقسام و استخراج نمونههای آنها از متون روایی، به تبیین جایگاه و اهمیت تقریر کمک میکند.
خلاصه ماشینی:
افزون بر این، موضوع مورد بحث، در پارهای از مباحث علم اصول نیز مورد استفاده است؛ برای مثال، در مبحث اجماع، به این نکته تصریح شده است که اجماع و اتفاق فقها بر یک حکم، آن گاه حجت است که کاشف از قول یا فعل و یا تقریر معصوم( باشد.
تقریر ضمنی در برخی موارد، مقصود اصلی معصوم( بیان نکتهای معین است، ولی این بیان، به طور ضمنی، تقریر و تأیید نکتهای دیگر نیز هست؛ مانند نمونههای ذیل: _ شیخ صدوق، به طول مرسل نقل میکند: از زراره و محمد بن مسلم، روایت شده که آن دو، به امام باقر( عرض کردند: خداوند در باره نماز قصر، تعبیر به «فلیس علیکم جناح» 3 کرده و در این زمینه، امر و فرمانی صادر ننموده است، پس چرا قصر [بر مسافر] واجب است، همان گونه که بر غیر مسافر، تمام خواندن نماز واجب است؟ حضرت فرمود: آیا خداوند _ عز و جل _ در باره [سعی میان] صفا و مروه نفرموده: «فمن قال رجل لعبد الله بن الحسن: علمنی شیئا فی الرزق، فقال: ألزم مصلاک اذا صلیت الفجر الی طلوع الشمس، فانه أنجع فی طلب الرزق من الضرب فی الارض فأخبرت أبا عبد الله( فقال: أ لا أعلمک فی الرزق ما هو أنفع من ذلک؟ قال: قلت: بلی.
دو مورد ذیل نیز از نمونههای تقریر ضمنی است: _ کلینی، با سند خود از معاویة بن عمار نقل میکند که وی گفت: از امام صادق( در باره کار و کاسبی حجامتگر پرسیدم، فرمود: اشکال ندارد.