چکیده:
نابرابری فضایی که به اختصار می توان آن را توزیع نابرابر فرصت ها و مواضع اجتماعی در فضا دانس، در محدوده ی فناوری اطلاعات و ارتباطات گاه با واژه شکاف دیجیتالی نیز خوانده می شود. اشکال قابل رویت این نوع نابرابری در کشور های در حال توسعه، در برگیرنده ی نابرابری بین شهر و روستا، شهرهای بزرگ و کوچک، نابرابری جغرافیایی در درون شهرهای بزرگ، مناطق محروم و برخوردار و امثال آن می باشد. همچنین این نوع نابرابری در سطح بین المللی به تفاوت های شمال و جنوب و مشابه آن اطلاق می شود. میزان دستیابی به فناوری اطلاعات و ارتباطات و زیر ساخت های آن در فضا های مختلف، دسترسی ها، کیفیت استفاده، قابلیت مالی استفاده از آن و توانایی بهره برداری از آن برای رفع نیازها، ابعاد مختلف نابرابری فضایی در حیطه فناوری اطلاعات و ارتباطات یا به عبارت دیگر شکاف دیجیتالی را بیان می کند. این نوع از نابرابری علل، عوامل و انواع متنوعی دارد که محقق تلاش دارد در ابعاد نظری و شواهد تجربی آن را مورد بحث قرار دهد. نابرابری فضایی مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات با نهادهای مختلف اجتماعی تعاملات خاص خود را دارد. از جمله این نهادها آموزش و پرورش می باشد که در این جا رابطه متقابل آن با شکاف دیجیتالی مورد توجه قرار گرفته است. همچنین کوشش شده است تا فرصت ها و تهدیدهای پیش روی آموزش و پرورش در برخورد با این پدیده اجتماعی و فن آورانه به نقد گذاشته شده و توصیه های مناسب ارائه گردد.
خلاصه ماشینی:
اما نباید از نظر دور داشت که بسیاری از ابعاد و انواع نابرابریهای غالبا با همدیگر همپوشی دارند،که در این صورت نابرابری فضایی یا شکاف دیجیتالی در سطح مناطق شهری و روستایی یا مناطق برخوردار و محروم،در نهایت شامل تفاوت در پایگاههای ساکنان آنها نیز خواهد شد.
اما همانگونه که در ابتدای بحث نیز اشاره شد،به نظر میرسد نوع خاصی از نابرابری،که بیشتر به صورت مستقیم از فناوری اطلاعات و ارتباطات متأثر است،نابرابری فضایی است که در ادبیات مربوط،با عنوان شکاف دیجیتالی از آن یاد میشود.
پیشینه و شواهد تجربی آیا فنآوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی و در رأس آن اینترنت همانگونه که طرفداران آن ادعا میکنند،جهان را به سوی همسانی و تساوی میبرد یا آنکه فاصلهها را بیشتر کرده شکاف بین فقیر و غنی را افزایش میدهد؟برای پاسخ به این پرسش باید گفت چنانچه فرصتها به صورت مساوی توزیع شوند،فناوری اطلاعات و ارتباطات موجب افزایش شکافها نخواهد شد؛گو این که در عمل چنین نیست و شواهد و اسناد چیز دیگری را بیان میکند.
در این صورت هررابطهای بین استقرار فناوری اطلاعات و ارتباطات در جامعه و نابرابری فضایی به عنوان یک پدیده اجتماعی برقرار باشد،تا حدود زیادی قابل تعمیم و تسری به آموزش و پرورش نیز خواهد بود.
با این توضیح ملاحظه میشود که استقرار و توسعهی فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش و پرورش با خود،بیمها و امیدها یا فرصتها و تهدیدهای ویژهای را در ارتباط با نابرابری فضایی یا شکاف دیجیتالی به همراه دارد.