خلاصه ماشینی:
"آیا در فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی که به صورت گروهی و دسته جمعی صورت گرفته است، میتوان بدون بازگو کردن نقش دیگران، از نقش خود سخن گفت و خاطرات راست و درستی بیان کرد؟ 4 ـ آقای منتظری در این کتاب نه تنها از فعالیتهای سیاسی و فداکاریهای حماسی عالمان دینی و مجاهدان روحانی کمتر یاد کرده و از مبارزات دسته جمعی اساتید، مدرسین و فضلا سخنی به میان نیاورده است، بلکه در جای جای خاطرات خود کوشیده است با هر دستاویزی، شماری از علما و روحانیان را به زیر سئوال برد و برای آنان نقاط ضعفی بتراشد و با برجسته کردن آن بر آنان بتازد که عمق ناراحتی و عصبانیت او را نشان میدهد و باید دانست بسیاری از نسبتهایی که او به برخی از عالمان مجاهد اسلامی داده، خلاف واقع و دور از حقیقت است و ما در آینده به بررسی آن خواهیم نشست.
[1] آقای منتظری این نکته را از امام شنیده لیکن حتی مورد استعمال آن را نیز به درستی درنیافته است: آیا در آن برههای که رژیم شاه با تصویبنامهی انجمنهای ایالتی و ولایتی به حریم اسلام تجاوز کرده است و علمای اسلام در قم و مشهد و نجف یک دست بر ضد آن قیام کرده و با همهی نیرو به صحنه آمدهاند، جای این سخن است که «ما منزل مراجع میرفتیم و از آنها درخواست میکردیم که هفتهای یکبار هر چند برای چای خوردن هم شده کنار یکدیگر بنشینند» آیا در آن مقطع خطرناک که رژیم شاه به جنگ با اسلام بر خواسته بود، مراجع قم نه تکلیفی احساس میکردند، نه کاری با هم داشتند و نه به مشورت و تبادل نظر نیازمند بودند و لازم بود که آقای منتظری آنان را برای نوشیدن چای گرد آورد؟!!"