خلاصه ماشینی:
"منظور از سلطنت در اینجا همان ریاست عقلی است و خلافت همان نام یا منصبی است که مایه پیوند پادشاهان یا ممالک اسلامی پس از سقوط بغداد و انتقال خلافت به قاهره سپس قسطنطنیه میشد؛ باب چهارم سخن از امرا و ماهیت امارت و مصالح و منافع مبتنی بر آن، لزوم اطاعت امیر از خدا، پیامبر و سلطان است؛ در باب پنجم به وظایف اهل علم و لزوم پند دهی آنان به سلطان پرداخته شده؛ از متولیان نهاد دین و وظایفی که چون اطاعت و نصیحت به عهده دارند و اهمیت توجه و رعایت وضعیت آنها در باب ششم بحث شده است؛ باب هفتم درباره رعیت و اقشار گوناگون آنهاست و نصیحت کردن برای خدا، پیامبر و اولی الامر از وظایف آنها شناخته شده و از سلطان خواسته شده در مورد آنان عدالت و احسان پیشه کند.
مباحث کتاب دوم عبارت است از: مبانی و اصول ضروری و کمالی پادشاهی و همچنین فعالیتهایی که صورت پادشاهی را شکل میدهد، از جمله نصب وزیر، اقامه شریعت، تأمین نیروی نظامی، نگهداری از داراییها، آبادانی، اجرای عدالت، تولیت برنامههای دینی، سازماندهی سطوح پادشاهی و ایجاد زمینههایی برای انجام کارها به بهترین شکل از جمله علم، عقل، شجاعت، عفت، گشاده دستی، بخشش، بردباری و کنترل خشم، کتاب سوم به مباحثی اختصاص دارد که شاه با انجام آن موجب استوار شدن مبانی سلطنت میشود؛ از جمله نگهداری از دین، اجرای حدود و احکام دین و آنچه موجب اتخاذ سیاستها و تدابیر مناسب از سوی شاه میشود؛ تدابیری که او در برابر خاصه از جمله وزرا یا رعیت و یا حوادث غیر مترقبه یا جهاد اتخاذ میکند، در باب چهارم از آسیبهای سلطنت سخن به میان آمده است، اموری چون هوسرانی، ذلت، اختصاص به خود دادن شکوه، حجاب و فاصله گرفتن از مردم و صدمه دیدن عصبیت و تلف شدن اموال."