چکیده:
هدف از نگارش این مقاله، برآورد هزینههای اجتماعی انحصار در بخش صنعت ایران طی
سالهای 1370،1371، 1372 و همچنین معرفی روشهای مختلف اندازهگیری هزینههای
اجتماعی انحصار میباشد. یافتههای این مقاله مؤید آن است که میزان هزینه های
اجتماعی انحصار تا حد زیادی به روش مورد استفاده محقق، وابسته است. با انتقال از
سال 1370 به 1372، هزینههای اجتماعی انحصار در بخش صنعت ایران کاهش مییابد. هم
روش کالین مولر و هم روشهار برگر بر این امر صحه میگذارند. از طرف دیگر، روش
هاربرگر هزینههای اجتماعی انحصار را در مقایسه با روش کالین مولر کمتر برآورد
میکند. برای مثال، با کاربرد روش هاربرگر هزینههای رفاهی انحصار در سال 1370
معادل 03/2 درصد فروش بخش صنعت ارزیابی شده است در حالی که روش کالین مولر این
هزینهها را معادل 25/10 درصد برآورد مینماید.
خلاصه ماشینی:
"درهمین راستا، برگسون (1973) اظهار داشت برای انحصارگری که سود خود را حداکثر میکند، میتوا ن شاخص لرنر یعنی را بکار گرفت و لذا اگر مشابه هاربرگر هزینهها ثابت فرض گردد و نسبت قیمت به هزینه برای صنایع انحصاری معادل 10% در نظر گرفته شود، در این صورت، کشش قیمتی تقاضا برای انحصارگری که درصدد حداکثر کردن سود است، برابر با 11 خواهد بود.
در واقع، آنها قدرت انحصاری را در سطح بنگاه در نظر گرفتند اما کاربرد شاخص لرنر برای بنگاههایی که نرخ بازده آنها بالاتر از نرخ بازده رقابتی است، به معنای آن است که کلیه بازارهای ( صنایع) به صورت انحصاری کامل اداره می شوند و لذا کالین ـ مولر به طور ضمنی وجود بازارهای انحصار چند جانبه و وابستگی تصمیمهای بنگاهها را رد نمودند.
جدول 3 – هزینههای اجتماعی انحصار در بخش صنعت ایران ـ روش هاربرگر پایه محاسبات سال 1370 1371 1372 1- صنایع دو رقمی 0/97 0/19 0/37 2- صنایع سه رقمی 1/61 0/53 0/58 3- صنایع چهار رقمی 2/039 0/83 0/84 یکی از ایراداتی که دانشمندان به روش هاربرگر وارد نمودند عبارت از این بود که هاربرگر در محاسبه هزینههای اجتماعی انحصار، بازده اضافی صنایع را نسبت به بازده رقابتی در نظر گرفت اما سود و بازده اضافی بعضی از صنایع منفی میباشد، یعنی در این دسته از صنایع نرخ بازده، کمتر از نرخ بازده رقابتی است و بنابراین، لحاظ نمودن این دسته از صنایع در محاسبه موجب برآورد پایین از هزینههای اجتماعی انحصار میشود."