چکیده:
سازمان وکالت، مجموعهای متشکل از امامان معصوم: و عدهای از پیروان نزدیک و وفادار آنان بود که با همکاری یکدیگر، تشکیلات هماهنگ و منسجمی را پدید آوردند تا با اتکاء بر آن پیشبرد اهداف دینی خود را محقق سازند. وظایف این سازمان به امور مالی منحصر نبود و وظایف سیاسی، دینی و ارشادی را نیز شامل میشد. این تشکیلات از نیمه دوم عصر امامت، یعنی از زمان امام صادق علیه السلام به بعد آغاز به کار نمود و رفتهرفته دارای نظم و گستردگی و هماهنگی بیشتری شد و تا پایان عصر غیبت صغرا استمرار داشت. در عصر امام کاظم علیه السلام ، این سازمان با مشکلاتی همچون دستگیری و شکنجه حضرت و برخی از وکلا مواجه شد، ولی نواحی زیر پوشش وکلا و محدوده اقتدار آنان با تشدید فعالیتها گسترش مییافت. وکلای آن حضرت در نقاطی مثل کوفه، بغداد، مدینه، مصر و برخی نقاط دیگر به فعالیت مشغول بودند. آن حضرت با وجود حبس و فشارهای موجود، توانستند تشکیلاتی را که پدر بزرگوارشان تأسیس کرده بودند، نهتنها حفظ کنند بلکه آن را گسترش دهند. در پژوهش حاضر، جایگاه و وضعیت این سازمان در عصر امام کاظم7و نیز نقش آن حضرت در حفظ و گسترش آن بررسی خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
برای مثال ، یکی از شیعیان - و شاید یکـی از وکلای خراسان - به قصد تحویل اموال شرعی و نامه های حاوی پرسش هـای شـیعیان آن سامان ، به مدینه آمد و پس از اطلاع از شهادت امام صادق ٧، ضمن دیـدار بـا امـام کاظم ٧ و یقین به امامت آن حضرت ، آنچه را همراه آورده بود بـه آن حـضرت تحویـل 15 داد.
٤٨ اما گـرایش وی بـه مـذهب وقف و تشکیک در امامت امام رضا٧ با توجه به تصریح شیخ طوسی انکار ناپذیر اسـت ، ولی می توان آن را چنین تحلیل نمود که در جریان وقف ، با توجه به ایـن کـه سـردمداران این مذهب ، برخی از وکلای برجسته امـام کـاظم ٧ و افـراد سرشـناس شـیعی بودنـد و روایاتی به ظاهر موجه نیز درباره مهدویت امام کاظم ٧ در میان شیعیان متداول بود، لـذا جو فکری و عقیـدتی پدیـد آمـده بـه صـورت مـوجی گـذرا، تردیـدی در قلـب برخـی از شخصیت های برجسته شیعی مانند عبدالرحمان بن حجاج ، یونس بن یعقـوب ، جمیـل بـن دراج ، رفاعه بن موسی ، حماد بن عیسی ، احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی و حسین بـن علی وشاء ایجاد کرد، ولی تمامی آنان پس از مدت کوتاهی ، به بطلان ایـن مـذهب آگـاه شده ، به امامت امام رضا٧ معتقد گشتند.