چکیده:
در فرایند برنامه ریزی، نظارت و ارزیابی، کاری بس مهم و حساس است زیرا از
یکسو اطلاعات لازم را از طریق یک فرایند بازخوری کارآمد فراهم میآورد و از سوی
دیگر ضعفهای اجرایی را آشکار میسازد و مشکلاتی را که در مرحله برنامهریزی
پیشبینی نشدهاست، میشناساند و به یافتن راهحلهای آنها یاری میرساند و بدین
ترتیب نه تنها مدیریت را یک مدیریت پویا، به روز و پاسخگو میسازد بلکه چالشهای
جدیدی پیش روی مدیریت مطرح میسازد و آن را برای مدیریت تغییر که کارآمدی و
توانمندی و ثمر بخشی از نتایج آن است، راهنما میگردد. هر چند در اغلب موارد این
امر یا به فراموشی سپرده میشود و یا زیر سایه مراحل تهیه و تدوین و اجرا
قرارمیگیرد ولی باید اذعان داشت که برنامهریزی بدون
ارزیابی کامل نیست. بنابراین، ضرورت دارد برنامهها مورد ارزیابی دقیق و همه جانبه
تخصیص بهینه درآینده کمک میکنند که به دقت و به طور پیوسته از جنبههای گوناگون
مورد ارزیابی قرار گیرند. فقط زمانی میتوان توجیهی برای ادامه کار برنامهریزی
داشت که برنامههای قبلی ارزیابی شدهباشد و بر ضرورت ادامه آنها و نشان دادن
تأثیرگذاری آنها در امور، استدلالات لازم فراهم شده باشد. از اینرو، برای دستیابی
به اهداف سازمان (برنامه فعالیتهای ادارات کل بازرگانی استانها)، پرسشهایی مدنظر
قرار گرفتهاست که عبارتند از: اول، این اهداف (فعالیتهای برنامهای) به چه میزان
تحقق یافتهاند؟ و دوم، در راه نیل به آنها چه موانع و مشکلاتی وجود داشته است؟
در نهایت، برای یافتن پاسخ علمی به پرسشهای پیشگفته براساس اصول فرایند
برنامهریزی، با روششناختی توصیفی- تحلیلی و با استفاده از تکنیک AHP به ارزیابی
ادارات کل بازرگانی استانها پرداختهشد تا نقاط ضعف و قوت بازشناخته شوند.
خلاصه ماشینی:
"با این نگرش به ارزیابی، مدیریت همه ابعاد آن را به لحاظ موضوعی (زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی، و به لحاظ زمانی (ابتدایی، جاری و پایانی) و به لحاظ هدف و روش کار، مورد توجه قرار میدهد و تلاش میکند تا در فرایند انجام ارزیابی، مشکلات پیش رو از جمله؛ مبانی نظری، اندیشهای، تجربی و عملیاتی را از طریق فضاسازی و آموزش کارکنان، تأمین به موقع اعتبار و فراگیر کردن مشارکت و … و با استفاده از آخرین شیوهها و روشهای علمی ارزیابی که سازگار با واقعیتهای جامعه یا سازمان باشد، برطرف نماید و در این میان برای سازگاری ارزیابی با واقعیتهای جامعه و سازمان، به ساخت شاخصها و ملاکهای انتخاب شاخصهای ارزیابی توجه میکند و در نهایت، با اهمیت دادن به تحقیق و توسعه، آن را در سازمان نهادینه کرده و مدیریت علمی را که نقش بسزایی در توسعه سازمان یا جامعه دارد، پایدار میسازد.
دوم، مهمترین مشکلات موجود در راه رسیدن به اهداف مورد نظر عبارتند از: کمبود فضای اداری، محدودیت منابع مالی، اعتباری و بودجه، محدودیت کادر کارشناسی و آموزش دیده، به روز نبودن آمارهای واصله، نهادینه نشدن نظام برنامهریزی و عدم تناسب آن با ساختار سازمانی، تلقی نکردن فرایند ارزیابی به عنوان یک ابزار مدیریتی و تصمیمگیری جمع بندی و ملاحظات با توجه به تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از ارزیابی عملکرد ادارات کل بازرگانی استانها در سال 78، میتوان گفت که روش دلفی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی، در استفاده از عوامل و تغییرات محیطی، خط مشیها و استراتژیهای مدیریتی و بالاخره ارزیابی و مقایسه میان عملکرد استانهای مختلف، از کارایی لازم برخوردار بودهاست."