چکیده:
هدف این مقاله اندازهگیری فقر در ایران با استفاده از تکنیکهای جدید اندازهگیری
فقر است. دوره موردنظر از سال 1368 تا یک سال پس از برنامه پنج ساله اول (1373)
است. نتایج نشان میدهد که فقر در طول این دوره در کل کشور و نواحی روستایی افزایش
یافته است؛ اما با وجود افزایش نرخ فقر در نواحی شهری، وضعیت فقیرترین فقرا در این
بخش بهبود یافته است. به عبارت دیگر اجرای سیاست تعدیل اقتصادی در کشور افزایش فقر
مطلق را به دنبال داشته است. این مقاله در کنار نتایج کاربردی، متدولوژی جدیدی را
برای شاخص معادلسازی پیشنهاد نموده است.
خلاصه ماشینی:
"[13] اما همان طور که قسمت ب شکل (1) نشان میدهد، توابع توزیع سالهای 1368 و 1373 نواحی شهری همدیگر را قطع نمودهاند؛ بنابراین در این حالت، امکان قضاوت قاطع در خصوص اینکه آیا تغییراتی در سطح فقر شهری بین این دو سال اتفاق افتاده یا خیر وجود ندارد؛ به عبارت دیگر، چون هیچ کدام از دو توزیع بر دیگری تسلط ندارد ما نمیتوانیم فرضیه صفر را که میگوید میزان فقر در هر دو سال برابر است، رد نمائیم؛ در عین حال، از روی نمودار میتوان دید که وضعیت درآمدی فقیرترها در مناطق شهری بهبود یافته است و آنهایی که نزدیک خط فقر قرار داشتهاند وضعیت درآمدی آنها بدتر شده است؛ بنابراین همانطور که روی شکل مشهود است با وجود بهبودی در وضعیت رفاهی فقیرترین فقرا در نواحی شهری، با توجه به خط فقر تخمین زده شده، درصد افراد فقیر بین سالهای 1368 و 1373 افزایش یافته است.
] جمعبندی و ملاحظات نتایج نشان میدهد که فقر در طول سیاست تعدیل اقتصادی (1373-1368) در نواحی شهری، روستایی وکل کشور ( به استثنای یک مقدار کاهش در شاخص حساسیت - توزیع 2P برای نواحی شهری) افزایش یافته است؛ به عبارت دیگر، اثر سیاستهای تعدیل روی رفاه افراد فقیر در نواحی روستایی منفی بوده است؛ در صورتی که با وجود یک افزایش چهار درصدی نرخ فقر در نواحی شهری، فقیرترین فقرا در این ناحیه در طول دوره 73-1368 از وضعیت رفاهی بهتری برخوردار شدهاند."