چکیده:
آثــار و نوشــته هــای «شــوقی ضــیف » در دو بخــش آموزشــی و پژوهــشی ، از منــابع برجـستة ادب عربـی بـه شـمار مـی آیـد. یکـی از جنبـه هـای اساسـی کـه در آثـار ایـشان بـا بــی مهــری و تعــصب منفــی ، بیــان شــده اســت ؛ موضــوع فرهنــگ و ادب فارســی و نقــش کلیــدی آن در رشــد و گــسترش فرهنــگ و ادب عربــی - اســلامی بــوده اســت . بیــشتر دیــدگاههــای نقــدی وی در ایــن زمینـه ، بــه صــورت پراکنــده و بــدون اســتناد و اســتدلال آمـده اســت ؛ بـه عنــوان نمونـه ، وی در زمینــة پیونـد ادب فارســی بـا ادب عربــی در پــیش از اســلام، نــه تنهــا تحلیلــی روشــن و جــامع از تــاثیر فرهنــگ و تمــدن ایرانــی بــر ادب عربی ، ارائه نمی دهد؛ بلکه تصویر مثبتی از آن نیز به مخاطبان معرفی نمی نماید. در حــوزة پیونــد متقابــل ادب فارســی و عربــی از آغــاز اســلام تــا پایــان روزگــار عباســیان نیــز، تــصویری مثبــت و درســت از حکمــت و اندیــشة ایرانــی و خــدمات متقابــل ایرانیان و اسـلام ارائـه نمـی دهـد و بـا نگـاه فرودسـتی ، بیـشتر اندیـشمندان و ادیبـان ایرانـی را کــه در بــاروری و شــکوفایی فرهنــگ و تمــدن اســلامی ، نقــش هــای انکــار ناپــذیری داشــته انــد، بــا اتهــامهــا و تعبیرهــایی تکــراری و بــدون اســتناد از قبیــل : زنــدیق ، رافــضی ، غــالی ، بــد زبــان، شــعوبی ، فاســد، هــرزه و ...معرفــی مــی کنــد؛ البتــه ، ضــیف در برخــی دیگـر از آثـارش، راه انـصاف و اعتـدال را پـیش گرفتـه اسـت و بـه بیـان برخـی خـدمات متقابـل فرهنگـی ایـران و جهـان عـرب پرداختـه اسـت . ایـن پـژوهش ، بـر آن اسـت تـا ایـن رویکـرد را بـر اســاس مکتـب فرانـسوی ادبیــات تطبیقـی و نیــز بهـره گیـری از پایــه هـای نقــد توصیفی ـ تحلیلی ، مورد بررسی و کنکاش قرار دهد.
خلاصه ماشینی:
در تأییــد ایــن گفتــه هــا، «ابــن خلـدون» در مقدمـة مـشهورش بیـان مـی دارد: «متمـدنین ایـن عهـد، همـه از عجـم و یـا از کـسانی بـودهانـد کـه بـه آنهـا وابـستگی داشـتند و اهـل شـهرهایی بودنـد کـه در تمـدن و صنایع و حـرف پیـرو عجـم هـا بودنـد؛ زیـرا ایـشان بـر اثـر رسـوخ تمـدن در میـان خـود از هنگــام پارســیان بــرای ایــن کــار بهتــر و شایــسته تــر بــودهانــد، عالمــان نحــو و حــدیث و اصـول فقـه و کـلام و بیـشتر مفـسران دورههـای بعـد، از عجـم و یـا از کـسانی بودنـد کـه تربیــت و زبــان عجمــی داشــته و هــیچ قــومی بــه حفــظ تعلــیم علــم قیــام نکــرد، مگــر ایرانیــان » (ابــن خلــدون،٥٤٤:١٩٩٨)؛ البتــه شــوقی ضــیف نیــز، در کتــاب تــاریخ ادبیــات «عـصر عباسـی اول» بـه تبیـین نقـش مثبـت ایرانیـان در روی کـار آمـدن حکومـت عباسـی پرداختــه اســت ؛ امــا در ارتبــاط بــا چگــونگی و رســوخ مظــاهر تمــدن و فرهنــگ ایرانــی که از ویژگـی هـای برجـستة ایـن عـصر مـی باشـد، تنهـا بـه صـورت ایجـاز بـه نقـل مطلـب پرداختـه و چنـین بیــان نمـوده اسـت : «وقتــی بـه عـصر عباســی وارد مـی شـویم ، ســاختار- های حکومـت ساسـانی را در همـة امـور مـی بینـیم ؛ تـا آنجـا کـه تـصور مـی شـود خلافـت عباســی بخــشی از قلمــرو حکومــت ساســانی اســت » ( ضــیف ، بــی تــا/ج :٢٠).