چکیده:
عامل اصلی تمامی مناقشات بین ایرانیان و دنیای غرب در روزگار باستان، تنها دستیابی به بازارها، منابع ثروت و راههای
تجاری موجود در دو قاره بوده و بقیه مطالبی که در مقاله عنوان میشود، بیشتر به عنوان بهانه قابل بررسی است تا علت. در عین حال
بر این نکته نیز باید تأکید کرد که در آسیا برآمدن و فروافتادن حکومتها و تحولات و چالشهایی که به وقوع پیوسته، اغلب به منظور
انتخاب تواناترین گروه برای پاسداری از منافع آسیا در مقابل غرب صورت گرفته است و در کنار آن شاهد جمع شدن و پخش شدن
مجدد ثروت هستیم و اگر بیشتر این تغییر و تحولات در ایران رخ میدهد به این دلیل است که ایران در خاورنزدیک واقع شده و خط
مقدم مبارزه محسوب میگردیده است.
خلاصه ماشینی:
"اما از شواهد و قرائن موجود، چنین بر میآید که به علت عدم تمرکز و وجود نظام ملوکالطوایفی، شهریاران هر منطقه از چنان قدرتی برخوردار نبودند که بتوانند برای خود دربار و قصرهای رفیع بنا کنند، یا توانسته باشند سازمان دیوانی منظم برای اخذ مالیات و عوارض به وجود آورند، شاید بتوان با توجه به این شرایط گفت که وضع اکثریت مردم، یعنی کشاورزان و پیشهوران، در این دوره چندان دشوار و یا غیر قابل تحمل نبوده است، ولی در دوران پایانی امپراطوری پارتیان، شاهد ظهور طبقات فوقالعاده قدرتمند اقتصادی هستیم که به مرور به چنان قدرتی دست یافتند که توانستند با بسیج نیروهای فراوان و شاید هم اتحادیه جدیدی از مردم صاحب قدرت و مکنت، حکومت پانصد ساله پارتی را سرنگون کنند که به نظر میرسد از بزرگترین دلایل این سقوط (همانگونه که در متن نیز اشاره رفته است) این باشد که نیروهای مستقر در شرق به این نتیجه رسیده بودند که مقاومت در مقابل قدرت عظیم تجارت دریایی روم، تنها در سایه اتحاد و یک کاسه شدن نیروها ممکن است، لذا با حمایت از خانواده «ساسان» که شعار وحدت مذهبی و تمرکز اداری میداد و خود را وارث قدرت هخامنشی میدانست، توانستند بار دیگر راه ابریشم و شاخههای مختلف آن را که در اواخر اشکانی وضعیت نابسامانی یافته بودند، امن گردانند."