چکیده:
جدل از گونههای بیانی قیاس در علم منطق است که به شیوه پرسش و پاسخ بین دو تن به کار میرود. در این جستار ابتدا با توجه به تعریف جدل و نوع مباحثات دیالکتیکی کشفالمحجوب، تعبیر «جدلگونه» که حدودی معنایی و مصداقی مابین مناظره و جدل دارد، برگزیده شد. سپس کل جدلگونهها تحت دو عنوان کلی تحلیل «معناشناسیک» و «ریختشناسیک» مورد نقد و ارزیابی قرار گرفت. در بخش نخست، از رهگذر محتواشناختی جدلها، مهمترین دغدغههای فکری و عقیدتی صوفیان و عالمان دینی آن دوران به دست آمد و در بخش دوم، کل جدلها از نظر شکل و ریخت کلی توصیف شد و با این توصیف، سه ضلع اصلی مثلث جدلگونهها تبیین شد که عبارت است از: مخاطب، شگرد، شکل؛ این سه عنصر در رابطهای متقابل و متداخل، ساختار و هندسه غالب جدلگونههای هجویری را ترسیم میکند. در این میان از مباحث گفتمانشناختی و جامعهشناختی اثر نیز غافل نبودهایم.
خلاصه ماشینی:
"از آنجا که کشفالمحجوب در میان کتابهای صوفیانه فارسی، حکم کتاب مرجع و به اصطلاح «مادر» را دارد، میتوان منطق گفتوگویی آن را به دیگر کتابهای عرفانی بعد از آن نیز تعمیم داد و آنگاه پرسید: 1- جایگاه جدل در گفتمان و جامعه زبانی صوفیه چیست؟ به عبارت دیگر چرا به جای تبیین مستقیم مسائل تعلیمی که قطعیت بیشتری دارد، از طرح مناظره و مجادله استفاده شده است؟ 2- آیا از رهگذر محتوا و مسائل مطرح در جدلها میتوان به این پرسش پاسخ داد که مهمترین دغدغههای فکری عارفان و عالمان مذهبی آن روزگار چه بوده است؟ 3- آیا با رویکردی دیگر که به ساختمان جدلها نظر دارد، میتوان این جدلهای پراکنده را به نوعی شکلشناسی کرد؟ 3- پیشینه تحقیق دو واژه کلیدی این پژوهش، «جدل» و «کشفالمحجوب» است که در باب هر کدام از این دو، پژوهشهای متعدد و متنوعی انجام گرفته است.
در جدل سیزده با گروهی از اهل سنت که معتقدند کرامت اولیا خرق عادت نیست، چنین مباحثه میکند: «شما را از ظهور فعلی ناقض عادت بر دست ولی چه صورت میبندد از فساد؟» و از جانب ایشان پاسخی مقدر میدهد: «نوع مقدور خداوند نیست» آنگاه جبهه میگیرد: «این ضلالت است» و ادامه میدهد: «باز اگر گویند: اظهار آن بر دست ولی ابطال نبوت است، محال باشد؛ از آنچه شرط ولایت صدق قول باشد و کاذب ولی نباشد» و با این قول که به اقرار از خصم فرضی میگیرد بر او غلبه میکند."