چکیده:
پیآمد آنی ایلغار مغول بر ایران، افزون بر قتل عام مردم، ویرانی شهرها و فرار ساکنان آن از بیم کشتار و به بویه جان دربردن
بود که در نتیجه اراضی مسکونی خالی و املاک مزروعی بایر و خراب و ویران گردید. مغولان و از آن پس ایلخانان، غصب و تصاحب
ملک و مال مردم را در پیش گرفتند و با تصرف جابرانه و جائرانه، به سلب مالکیت افراد از زمینها پرداختند و زمینهای مردم را، بنابر
رسم ایلی و قبیلهیی به انواع یورت، دیوانی، اینجو و... تقسیم کردند. در مقاله همچنین به راه و رسم ظالمانه وصول مالیات از سوی
عاملان و گماشتگان دیوان در عهد ایلخانان اشارت شده و آنگاه با تفصیل و اشباعی در خور، از «رسم اقطاع» به منظور برقراری نظم و
ترتیب نسبی در روابط شکننده و آسیبپذیر میان مالکان و کشاورزان در عهد مذکور همراه با ذکر شواهد منظوم و منثور سخن به میان
آورده و بر اهمیت بهرهمندی ایلخانان از زیت دماغ و فکر ایرانیان در برقراری انتظام در امور اجرایی، به طور عام و نیز ایفای نقش
سیاسی و فرهنگی خواجه رشیدالدین همدانی، طبیب، تاریخ نگار، وزیر، اندیشمند و سیاست پیشه نامور ایرانی به نحو خاص
انگشت تأکید نهاده شده است.
خلاصه ماشینی:
"»[ترجمه تاریخ یمینی، ص 125] شاه، نان پارهیی به منت خویش بنده را داده بد ز نعمت خویش «نظامی» کند تازه نان پاره هر کسی در آن باره سازد نوازش بسی «نظامی» شکر دارم که فیض انعامش داد نان پاره و آبروی مرا «خاقانی» جامه بر تن پاره کرد از جور بینان پارگی در غم بیجامگان مانده است و بینان پارگان «سوزنی» از فضل چه حاصل، بجز از جان خوردن افسوس افضل که فضل نتوان خوردن «نان پاره» چو در دست سگان افتادست مشکل بود، از دست سگان نان خوردن [رباعیات بابا أفضل، ص 155] و خاقانی در قصیدهیی که در «عزلت و قناعت» با مطلع: چو گل بیش ندهم سران را صداعی کنم بلبلان طرب را وداعی سروده است، میگوید: ندارم سپاس خسان چون ندارم سوی مال و نان پاره میل و نزاعی علی القطع نپذیرم اقطاع شاهان من و ترک إقطاع و پس انقطاعی *** خلاصه کلام این که هر چند حمله مغول برای سرزمینهای قلمرو مشرق اسلامی، خاصه ایران، بلایی خانمان برانداز بود و افزون بر کشتار مردم و ویرانی سرزمینها به تأسیسات مدنی و اجتماعی و اقتصادی کشور آسیبهای جبرانناپذیر وارد ساخت و در امتداد زمانی دراز، آهنگ پیشرفت مدنیت و دانش و فرهنگ را به وقفه و سکون دچار کرد، اما رویارویی فاتحان صحرانشین با فرهنگ و تمدن ایران زمین، موجب گردید که آنها آداب و رسوم ایرانی را فرا گیرند و به دستگاه اداری توجه خاص مبذول دارند و در دوران ایرانی مآبی ایلخانان به مثابه حکومتهای غیر ایرانی پیشین، جانشینان هلاکو به مانند خودش که از زیت دماغ و تفکر امثال خواجه نصیرالدین طوسی بهرهها برد ـ به منظور تأمین ثبات و برقراری انتظام و دوام حکومت، بهرهگیری از یاری و یاوری اهل دانش و معرفت و فرهنگ را ضروری و شایان اهمیت دانستند و رشیدالدین فضلالله همدانی [638ـ718ه."