چکیده:
خوجکو الکساندر بوریکا، شاعر، سیاستمدار و شرقشناس لهستانی قرن نوزده میلادی بود. از دوره دانشگاه با پیوستن به
انجمن فیلوماتها (یا طرفداران دانش) که آدام میسکهویچ نیز جزء آن بود، برای استقلال لهستان و رهایی آن سرزمین از تسلط
بیگانگان به مبارزه پرداخت و به علت همین مبارزات نیز بازداشت و زندانی شد. مقاله حاضر شرحی اجمالی از سرگذشت و مبارزات
و آثار خوجکو است.
خلاصه ماشینی:
"اگر به طور پراکنده و گزینشی برخی از ابیات منتخب خوجکو را به عنوان شاهد مثال در اینجا ذکر کنیم، سخن ما را در خوش ذوقی و حسن انتخاب مؤلف تصدیق خواهید کرد: کاش کان روز که در پای تو شد خار اجل دست گیتی بزدی تیغ هلاکم بر سر (1) (ص 35) آسمان در کشتی عمرم کند دایم دو کار وقت شادی بادبانی، گاه اندوه لنگری (2) (ص 82) شاهداین نیست که دارد خطسبز و لبلعل شاهد آنست که این دارد و آنی دارد (ص 122) در مورد مثال اینکه گاه در زمان حال ساده بر سر فعل «ب» میآید، این مثال زیبا را از حافظ میآورد: تیغی که آسمانش از فیض خود دهد آب تنها جهان بگیرد، بیمنت سپاهی باز ار چه گاه گاهی بر سر نهد کلاهی مرغان قاف دانند آیین پادشاهی (ص 34) و مثالهای بعدی: شبی بر برت گر برآسودمی سر فخر بر آسمان سودمی قلم در کف تیر بشکستمی کلاه از سر ماه بربودمی ______________________________ 1.
در پایان این مقدمه است که خوجکو اظهار تأسف میکند از اینکه نه زبان اوستایی خوانده و نه حتی دستور آن زبان و فرهنگی راجع بدان را مطالعه کرده است و قیامهای ریشه شناختی خود را تنها به اتکای اثر برنوف (1) به نام «یادداشتی بر یسنا» (2) و چند مقاله و اثر دیگر به معرفی نوریس (3) ، دستیار دبیر انجمن سلطنتی آسیایی بریتانیا، انجام داده است."