چکیده:
بازتاب طبیعت در آثار شاعران و هنرمندان که غالبا از ناخودآگاه ذهن آنان برخاسته، از وجوه مشترک آثار ادبی و هنری، به ویژه شعر و سینما است که خود بر پیوند بینامتنی آن ها دلالت می کند. در اشعار سهراب سپهری و آثار سینمایی عباس کیارستمی، عناصر طبیعت به صورت نمادهای اسطوره ای جلوه یافته و حتی نام آثارشان با عناصر طبیعی گره خورده است. نگارندگان در این پژوهش تطبیقی کوشیده اند تا با استفاده از نظریه نقد تخیلی گاستون باشلار، به ذهنیت مشترک شاعر و هنرمند در برخورد با عناصر اولیه طبیعت اشاره کنند. در مجموعه اشعار سپهری، با نام هشت کتاب و آثار سینمایی کیارستمی، نیروی خلاق خیال از عناصر چهارگانه و وجوه مختلف آن شکل یافته (گذشته از آتش که نمود چندانی در این آثار ندارد) و از آن طریق، درونیات شاعر و هنرمند به تصویر کشیده شده است: خاک در بردارنده نقش دوگانه مرگ و معاد است؛ باد می تواند نماد مبدا الهی و هم دربردارنده مفهوم اضمحلال باشد؛ آب نیروی حیات بخش عالم است و غالبا با گیاه، به ویژه درخت زندگی (کیهانی) که نشان دهنده رمز تعالی است، درآمیخته است. تکرار و تقارن تصاویر طبیعت و توصیفات مکرر آب و گیاه در شعر سپهری و فیلم های کیارستمی، بیانگر پیوند بینامتنی و بیناذهنی کهن الگوهای مشترک «خویشتن»، «سفر/ تشرف» و «تکامل» در مجموعه آثار بررسی شده است. طبیعت گرایی در شعر سپهری مبتنی بر گفتمان عارفانه است، اما کیارستمی در سینمای شاعرانه خود با نگاهی فلسفی و انسان شناختی به طبیعت می نگرد.
Sohrab Sepehri and Abbas Kiarostami are artists who could express their thought in the form of another language using the myths and symbols. The most important considerations in their works are neutral symbols. In this paper، the authors tried to review the symbolic nature using comparative approach and Gaston Bachelard's theory. We analyzed Hasht Keteb and Kiarostami's movies، and found that the mythical structure and contents briefly express differences and commonalities in their works. The most applicant natural symbols widely used in these works consist water، air، soil and plants. The results of our study showed that Water and soil، in various forms، involve a dual role in poetry and cinema: both as a symbol of death and resurrection، and creation. Wind is the symbol of divine origin and evolution. Also it indicates the death and destruction. Plant is the symbol of cosmic tree. Symbolic imagery and mythical nature، in Kiarostami's films and Sepehri's poems، can affect the poetic spirit of two artists، which is result of thier familiarity with Eastern mysticism and also for being influenced by painting and photography skills.
خلاصه ماشینی:
در مجموعة اشعار سپهري، با نام هشت کتاب و آثار سينمايي کيارستمي ، نيروي خلاق خيال از عناصر چهارگانه و وجوه مختلف آن شکل يافته (گذشته از آتش که نمود چنداني در اين آثار ندارد) و از آن طريق ، درون ات شاعر و هنرمند به تصوير کشيده شده است : خاک دربردارندة نقش دوگانة مرگ و معاد است ؛ باد مي تواند نماد مبدأ الهي و هم دربردارندة مفهوم اضمحلال باشد؛ آب نيروي حياتبخش عالم است و غالب با گياه، به ويژه درخت زندگي (کيهاني ) که نشاندهندة رمز تعالي است ، درآميخته است .
ازاين رو، نگارندگان در اين مقاله برآنند تا آن دسته از عناصر طبيعت را که در شعر سپهري و سينماي کيارستمي کاربرد فراوانتري داشته و معناي مثالي و نمادين را به ذهن تداعي کرده است ، به روش نقد تطبيقي و کهن الگويي بررسي کنند و با استفاده از اين روش، وجوه مشترک آثار آن دو را در به کارگيري عناصر طبيعي نشان دهند.
در برخي کتابها از جمله نيلوفر خاموش از صالح حسيني ، تحليل و گزيدة شعر سهراب سپهري از بهرام مقدادي، نگاهي به سپهري از سيروس شميسا، به باغ همسفران از حجت عماد، پيامي در راه (نظري به شعر و نقاشي سهراب سپهري) به قلم داريوش آشوري؛ کريم امامي و حسين معصومي همداني ، باغ تنهايي (يادنامه سهراب سپهري) به کوشش حميد سياهپوش، شرح و توضيح اشعار سپهري مورد نظر قرار گرفته و ضمن آن دربارة مفاهيم نمادين آب، درخت و پرنده در اشعار او سخن گفته شده است .