چکیده:
اقتباس از آثار ادبی برای سینما در گستره مطالعات بین رشته ای دسته بندی شده که در دهه های اخیر توجه تطبیق گرایان زیادی را به خود جلب نموده است. در این دیدگاه، ادبیات تطبیقی سعی می کند با ایجاد ارتباط میان علوم انسانی و خاصه ادبیات با سایر علوم و دانش ها، آن را از حالت صرفا نظری خارج کرده و در ارتباط با دیگر هنرها و به ویژه سینما، غنایی تازه ببخشد. در این مقاله هدف آن است که با تکیه بر جایگاه و اهمیت اقتباس از آثار ادبی در سینما، «خاوران نامه ابن حسام خسفی»، به عنوان اثری واجد شرایط اقتباس، با رویکردی تطبیقی و تعاملی میان ادبیات و سینما بررسی شده و برخی وجوه نمایشی آن تحلیل و نمایانده شود. این وجوه نمایشی که خاوران نامه را اثری واجد شرایط برای اقتباس سینمایی می کند، عبارتند از: بهره مندی از نمود داستانی و روایت گونه، شخصیت های نمایشی، تعلیق، تنوع کشمکش و همچنین برخورداری از غنای محتوایی و هماهنگی بین محتوا و فضا و تصاویر ارائه شده در متن. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و با محوریت متن خاوران نامه و استفاده از تئوری های پذیرفته شده در ارتباط با مسئله اقتباس در سینماست که با توجه به رویکرد مکتب آمریکایی و نگاه بین رشته ای آن در ادبیات تطبیقی فرایند پژوهش پیش رفته است.
Adaption from literatures for cinema is classified into interdisciplinary studies and it is interested by many comparatists in recent decades. In this overview، human sciences and specially literatures are related with other sciences particularly cinema by comparative literatures. Therefore، literatures be transformed into actionable knowledge.
In this paper، khossfy’s khavaran-name is investigated as a qualified work for adaptation purposes in the comparative literatures and adoption frameworks. These dramatic aspects are: narrative story، dramatic characters، Suspension and the variety of conflict. Also، these dramatic aspects contain of plenteous content and mach between space and presented picture in context.
The method of the study is descriptive - analytical and this study is accomplished by centrality of khavaran-name context. Accepted theories are used regard to American theory and research process is performed by comparative literatures interdisciplinary view of this theory.
خلاصه ماشینی:
٤. عناصر نمايشي آنچه بتواند يک متن را در قالب داستان، پرحرکت ، پرتعليق و پرتصوير کند و باعث شود 59 مخاطب فضا، ماجراها و شخصيت ها را در ذهن خود مجسم کند، جزو عناصر نمايشي متن به شمار مي آيد (پورشبانان، ١٣٩٢: ٣٣)؛ براي نمونه شخصيت پردازي يا شخصيت سازي دقيق و جذاب، از شاخصه هايي است که در خلق ظرفيت هاي نمايشي يک متن ، تأثير بسزايي دارد؛ چنانکه حضور يک قهرمان يا ابرقهرمان، با همة ويژگي هاي شخصيتي و رفتاري در يک اثر، در عين روابط با شخصيت هاي ديگر داستان (اعم از دوستي ها، دشمني ها و انواع تضادها و همراهي ها)، جنبه هاي نمايشي يک اثر را بالا مي برد و همين روابط و تعارضها سرانجام پايه و اساس ماجراها و حوادث را به وجهي دراماتيک شکل مي دهد.
٥. خاوراننامه ، داستاني پرحرکت ، پرهيجان و سرشار از تصوير روند داستاني مشخص و استفاده از عناصر داستاني مألوف در يک متن ادبي ، از ويژگي هايي هستند که مي توانند در انتخاب يک اثر براي تبديل شدن به نسخة نمايشي مورد توجه قرار گيرند؛ يعني در اثري که روايت داستاني مشخصي داشته باشد، مي توانيم هم اقتباس روانتري براي ساخت يک داستان سينمايي انجام دهيم و هم مخاطبان بيشتري را به واسطة جذابيت هاي داستاني به سوي تماشاي فيلم سوق دهيم .
"New comparative literature and literary adaptation: Williams’s Glass Menagerie and Tavakoli’s Here without Me, Comprative literature, Special Issue by Persian Academy, No. 4.