چکیده:
کهن الگو تجربیات مشترک همه انسان ها ست که از گذشته ها ی دور در ناخودآگاه جمعی آن ها باقی مانده است. به دلیل فراوان بودن تجربیات انسانی نمی توان تعداد کهن الگوها را مشخص کرد، اما شاخص ترین کهن الگوها عبارتند از آنیما، آنیموس، خود، پرسونا، سایه، پیر فرزانه و مادر. ایثار یکی از مهم ترین کهن الگوها ست که در ناخودآگاه جمعی بیشتر انسان ها نهادینه شده است. از دیدگاه روان کاوان ایثار یکی از مکانیزم های دفاعی انسان در برابر خواسته های نهاد است که به علاقه اجتماعی منجر می شود. کهن الگوها خود را در رویاها، خیال پردازی ها و توهمات نشان می دهند. هنر و به ویژه ادبیات، یکی از تجلی گاه های اصلی کهن الگوها ست. کهن الگوی ایثار و ویژگی هایش را در آثار هنری فراوانی می توان جست و جو کرد. یکی از شخصیت هایی که ملایمات کهن الگوی ایثار در سرگذشت او برجسته است، حسین بن منصور حلاج است. در این نوشته، کهن الگو ی ایثار با توجه به ویژگی هایش در شخصیت حلاج، در شعر «حلاج» شفیعی کدکنی و سروده «مرثیه حلاج» آدونیس بررسی شده و نقدی اسطوره ای- کهن الگویی از آن ها ارایه شده است.
Archetype is common experience of mankind that has remained of distant past in collective unconscious. Because human experiences are abundant، can't be identified numbers of archetypes، but the most significant archetypes are: anima، animus، self، persona، shadow، wise old man and mother. Sacrifice is one of the major archetypes that have been institutionalized in the collective unconscious of most humans. In psychoanalyst viewpoint، sacrifice is one of the defense mechanisms of human against the demands of the id that is leads to social interest. Archetypes are shown in dreams، imagination and illusions. Art and especially literature، is one of the main manifestations of archetypes. Sacrifice and its features can be found in the large number of artworks. In this paper، has been investigated the archetype of the sacrifice in Hallaj، in "Hallaj's poetry" of Mohammadreza shafiei Kadkani and "Hallaj's requiem" of Adonis and mythical criticism is presented of them.
خلاصه ماشینی:
در اين نوشته ، کهن الگوي ايثار را با توجه به ويژگي هايش در شخصيت حلاج، در شعر «حلاج» شفيعي کدکني و سرودة «مرثية حلاج» آدونيس بررسي مي کنيم و نقدي اسطورهاي- کهن الگويي از آنها ارائه مي دهيم .
دليل مورد توجه قرار گرفتن حلاج در ادبيات، ويژگي هاي داستاني ، مفهوم آزادگي و کهن الگوي ١ ايثار٢ در اين شخصيت است .
هرچند درزمينة تحليل يا نقد تطبيقي شعر «حلاج» شفيعي کدکني و «مرثية حلاج» آدونيس ، تاکنون اثري تأليف نشده است ، نوآوري اين پژوهش در درجة نخست به مطرح کردن کهن الگوي ايثار و واکاوي آن در آثار ذکرشده بازمي گردد و سپس به بررسي تطبيقي دو اثر.
پيش بيني زمان مرگ و چگونگي کشته شدن نيز از ديگر ويژگي هاي کهن الگوي ايثار است که توسط شخص ايثارگر يا قرباني شونده بيان مي شود؛ مانند پيش بيني مسيح ، حلاج و عين القضات.
سطر دوم، يعني «که سالهاست »، نشاندهندة ادامه دار بودن و جاودانگي حلاج است که يکي از ويژگي هاي کهن الگوي ايثار است .
(شفيعي کدکني ، ١٣٨٩: ٤٨) واژة خاکستر در بند پنجم ، با کهن الگوي ايثار ارتباط دارد و يکي از ويژگي هايي است که معمولا در آثاري يافت مي شود که دربردارندة اين کهن الگو هستند.
حلاج يکي از اساطير ايثاري است که در اين مقاله ، او را در دو شعر «مرثية حلاج» آدونيس و «حلاج» شفيعي کدکني مورد نقد و بررسي قرار داديم تا ويژگي هاي کهن الگوي ايثار را در آنها مشخص کنيم .